بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

۳۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

جهت دوم؛ کلمه­ ی «أنفُسَکم»، اشاره به وحدت دارد. چنان­که در آیه­ ی 1 از سوره­ ی نساء فرمود: «خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَة»؛ نفس، هویت اصیل انسانی را تشکیل می­دهد. اما این هویت، با تجاوز به جان و مال و خانه و کاشانه خدشه­دار گشته و می­ شکند، به همین جهت فرمود: «مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ‌ نَفْسٍ أوْ فَسَادٍ فِی الْأرْ‌ضِ فَکَأنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً»«مائده/32»، کشتن یک تن به منزله­ی کشتن جمیع مردم است. گویا جامعه­ ی انسانی از یک هویت واحده تشکّل یافته­ اند، چنان­که از نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله وسلم منقول است که؛ مؤمنان به منزله­ ی اعضای یک پیکرند که اگر عضوی آن را به درد آورد اعضای دیگر آن نیز به درد می­آید؛ «إنما المؤمنون فی تراحمهم و تعاطفهم بمنزلة الجسد الواحد إذا اشتکى منه عضو واحد تداعى له سائر الجسد بالحمى و السهر».[1]

جهت سوم؛ اشاره به اصول نظام اجتماعی دارد. زیرا اصول نظام اجتماعی هشت چیز است که عبارتند از:

1. برابری انسان­ها 2. عدالت حقوق 3. رفع تبعیض 4. عدالت اقتصادی 5. آزادی 6. بهره گیری از کار و فعالیت همگانی 7. خود سازی و مبارزه با فساد 8. احساس مسئولیّت؛ و همه­ی اینها اصولی هستند که می­توانند در تحت ماده ­ی «أنفُسَکُم» قرار گیرند.

ک) «ثُمَّ أقْرَ‌رْ‌تُمْ وَ أنتُمْ تَشْهَدُونَ»؛ بین مفسرین گفتگو است که آیا این اقرار و گواهى دادن راجع به یهودیان عصر رسول اکرم؟صل؟ است یا مربوط به پیشینیانِ آنهاست؟[2]

به صورت کلی در ارتباط با مطلب فوق، دو نظر بیان شده است:

1. عده ­ای دیدگاه نخست را پذیرفته و معتقدند: جمله­ی دوم، جمله­ ی اول را تاکید کرده و نظیر «أقرّ فلان شاهداً علی نفسه» است.[3] و با توجه به این‏که میثاق‏های مطرح شده در صدر آیه از اسلاف آنان گرفته شده در این دو جمله به آنان خطاب می‏شود که شما نیز به اصل این میثاق و به وجوب محافظت از آن اعتراف کردید و بر آن شهادت می‏ دهید.[4]

2. عده­ ای دیگر دیدگاه دوم را پذیرفته و معتقدند: مخاطب ساختن یهودیان عصر نزول، به اعتبار اسلاف آنان است و جمله­ ی اول ناظر به اقرار و اعترافِ پیشینیان به میثاق و پذیرش آن، و جمله­ی دوم ناظر به شهود و حضور آنان نسبت به وحی­ای باشد که بر حضرت موسی علیه السلام  نازل شده است.[5] بنابراین در تفسیر آیه چنین می گوییم: سپس شما یهودیانِ مدینه به مواد پیمان اقرار کردید و بر اقرار گذشتگانِ خودتان شهادت دادید.



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج1، ص300؛ همچنین، ر.ک: مراغى، احمد بن مصطفى(بی­تا)ج‏1، ص161؛ و نیز، ر.ک: نجفی خمینی، محمد جواد(1398هـ ق)ج‏1، ص195 و 196.

[2]. ر.ک: بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین(1361هـ ش)ج‏1، ص389.

[3]. بیضاوى، عبدالله بن عمر(1418هـ ق)ج‏1، ص91؛ قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص69؛ کاشانى، ملا فتح الله‏(1336هـ ش)ج‏1، ص227.

[4]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص418.

[5]. ر.ک: رضا، محمد رشید(1366هـ ق)ج1، ص372؛ همچنین، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج1، ص419.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۰۴
سعید شریف دینی

«وَ لا تُخْرِ‌جُونَ أنفُسَکُم مِّن دِیَارِ‌کُمْ»؛ و یکدیگر را با ظلم و ستم از خانمان خویش بیرون و آواره نکنید!

- ماده­ ی هشتم: «نظام حقوقی»؛ سؤال: چرا در دو ماده­ی أخیر- یعنی ماده­ ی هفتم و هشتم- از ضمیرِ «کُم» استفاده شد؟

در جواب می­ توان به جهاتی اشاره نمود، از جمله:

جهت اول؛ به کار بردن واژگانی همچون؛ «دِمَاءَکُمْ»، «أنفُسَکُم» و «دِیَارِ‌کُمْ» برای این است که بگوید: خون و جان و مالِ افراد و آحاد یک امت، به منزله ­ی خون و جان و مالِ سایر افراد امت است. از این­رو اگر کسی خون دیگری را ریخته و یا او را آواره سازد گویا خون خود را ریخته و خود را آواره کرده است.[1]



[1]. رضا، محمد رشید(1366هـ ق)ج1، ص372؛ همچنین، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص417.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۳۹
سعید شریف دینی

«وَ إِذْ أخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ»؛ خون یکدیگر را نریزید! چنان­که «السَّفْکُ بالدَّم» به معنای ریختن خون است.[1] قرشی در «قاموس» می­گوید: واژه­ ی «سَفْک» به معنای «ریختن» است، خواه ریختن خون باشد یا اشک یا شى‏ءِ مذاب.[2]

 «نظام کیفری و جزایی»؛ نهیِ از خونریزی به معنای نهی نمودن از پایه ­گذاریِ سنّتی زشت- برای نسل­های آینده- است. زیرا اگر خونریزی به صورت یک عمل عادی، رواج پیدا کند، سنت شده و نسل­های آینده را از یک زندگی مسالمت آمیز، داشتن وحدت و برخورداری از انسجام محروم می­کند. در نتیجه؛ کینه­ توزی، توحش و انتقام، جای آن را خواهد گرفت.

آیه­ ی شریفه به سه قبیله ­ی یهود در مدینه- که عبارتند از «بنی­قینقاع»، «بنی­نضیر» و «بنی­قریظة»- اشاره می­کند، زیرا قینقاع، نضیر و قریظه سه برادر بودند، این سه قبیله با وجود داشتن کتاب و دینِ واحد با یکدیگر درگیر و با بیگانگان بر علیه یکدیگر، پیمان بسته بودند. به همین جهت؛ بنی­قینقاع و بنی­نضیر با قبیله­ ی خزرج، و بنی­قریظه نیز با قبیله­ی اوس هم­پیمان شده بود.[3] از این­رو به مجرد نزاع و درگیری، هم­پیمانان نیز وارد شده[4] و جوئی از خون به راه می­انداختند که نتیجه­ ی این تهاجم به غیر از آوارگی، اسارت و تاراجِ اموال چیز دیگری به دنبال نداشت.



[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص413؛ طریحی، فخر الدین بن محمد(1380هـ ش)ج‏5، ص270.

[2]. قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏3، ص275.

[3]. ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو(1419هـ ق)ج‏1، ص210.

[4]. شوکانى، محمد بن على(1414هـ ق)ج‏1، ص129.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۳۷
سعید شریف دینی

«وَ آتُوا الزَّکَاةَ»؛ و زکاة مال- و بدن خود را- بدهید.

- ماده­ ی ششم: «نظام اقتصادی»؛ در این بخش از آیه شاهد آن هستیم که بعد از نماز، امر به پرداختن زکات میکند. برخی از مفسران، زکات را در این بخش از آیه به زکات واجب تفسیر کرده­اند. همچون؛ زکات فطرة، زکات گندم و سایر زکوات. ولی در روایتی از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام وارد شده است که ایشان آن را بر مطلق زکات- اعم از زکاتِ علم، قدرت، جاه، مقام، ثروت و شجاعت- تفسیر نموده­اند. و شاید هم این تطبیق از باب قانون جری است نه تفسیر؛ زیرا موضوع زکات، دایره­ی وسیعی دارد که بر مالی و بدنی هم قابل تطبیق است.[1]



[1]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص403.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۳۲
سعید شریف دینی

«وَ أقِیمُوا الصَّلاةَ»؛ و نماز را- همان­طور که واجب گشته- بپا دارید.

- ماده­ی پنجم: «نظام عبادی»؛ به کار رفتن لفظ «إقامه» سِرّی دارد؛ برای نمازی لفظ إقامه به کار می­ رود که با تمام اجزاء، شرائط و حقوقش انجام شود.

حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر این بخش از آیه می­فرماید: «وَ أمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أقِیمُوا الصَّلاةَ؛ فَهُوَ أقِیمُوا الصَّلاةَ بِتَمَامِ رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا- وَ [حِفْظِ] مَوَاقِیتِهَا، وَ أدَاءِ حُقُوقِهَا- الَّتِی إِذَا لَمْ تُؤَدِّ لَمْ یَتَقَبَّلْهَا رَبُّ الْخَلائِقِ أ تَدْرُونَ مَا تِلْکَ الْحُقُوقُ فَهِیَ اتْبَاعُهَا بِالصَّلاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا مُنْطَوِیاً عَلَى الِاعْتِقَادِ بِأنَّهُمْ أفْضَلُ خِیَرَةِ اللَّهِ، وَ الْقُوَّامُ بِحُقُوقِ اللَّهِ، وَ النُّصَّارُ لِدِینِ اللَّهِ».[1]

از دیدگاه حضرت امام عسکری علیه السلام  نماز، مجموعه­ای از معارف اعتقادی، اخلاقی، حقوقی، ولایی و سایر معارف است. تا جائی که اگر هر کدام از این معارف، مفقود گردد آن نماز به درگاه حق قبول نمی­شود، پس اقامه نمودن نماز، اقامه­ ی عبادتی است که حاوی بسیاری از اعتقادات عمیق در دین مقدس اسلام است.



[1]. العسکری، الحسن بن علی علیه السلام (1409هـ ق)ص364؛ همچنین، ر.ک: بحرانى، هاشم بن سلیمان‏(1416هـ ق)ج‏1، ص266؛ و نیز، ر.ک: فیض کاشانی، ملا محسن(1415هـ ق)ج‏1، ص152.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۶
سعید شریف دینی

«وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»؛ و با مردم- أعم از یهود و غیر یهود هر که باشد- نیکو سخن گوئید.

- ماده­ ی چهارم: «نظام تربیتی»؛ عبارت است از معاشرت زیبا و مطلوب (أعم از مؤمنان و کافران).

لفظِ «قُولُوا» به مطلق معاشرت اشاره دارد- أعم از معاشرت در رفتار و یا گفتار- و این اطلاق از کلمه­ ی «ناس» به دست می­آید، زیرا به جای «ناس» از واژه­ ی «لِلمُسلِمین» استفاده نشد.

در بیانی از حضرت امام باقر علیه السلام آمده است: «قُولُوا لِلنَّاسِ أحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ یُحِبُّ الْحَیِیَّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّفَ».[1]

و تطبیق بر گفتار نیز از باب جری بر مصداق است. زیرا در روایات دیگری که پیرامون آیه­ ی مورد بحث آمده است اموری همچون؛ عیادت بیمار، حضور در تشییع جنازه و حضور در نماز جماعت نیز بر این آیه تطبیق شده است. از این­رو آیه­ ی مذکور به صورت مطلق بوده و أعم از قول و فعل است.



[1]. عیاشی، محمد بن مسعود(1380هـ ق)ج‏1، ص48؛ ابن بابویه(صدوق)، محمد بن على‏(1376هـ ش)النص، ص254؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏(1404هـ ق)ص300.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۳
سعید شریف دینی

«وَ ذِی الْقُرْ‌بَی وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِین»؛ و به خویشاوندان و کودکانِ پدرمرده و بینوایان نیکى کنید.

- ماده­ی سوّم: «نظام اجتماعی»؛ هر جامعه­ ای همواره متشکل از سه قشر است:

1. خویشان (أعم از خویشانِ ثروتمند و غیر ثروتمند، یتیم و یا غیر یتیم)، 2. ایتام، 3. فقراء

همان­گونه که نظم خانه و خانواده در سایه­ ی احسان به پدر و مادر متحقق می­شود، نظم اجتماعی نیز با احسان به خویشان و ایتام و فقراء تحصیل و تکمیل می­گردد.

واژه­ی «أیتام»- جمعِ «یتیم»[1]- به معنای منفرد و تک و تنهاست،[2] و در اصطلاح به فردی اطلاق می­شود که قبل از سنِ بلوغ پدرِ خویش را از دست داده باشد.[3]

بر اساس آنچه گفته شد، این کلمه بر مصادیق فراوانی قابل اطلاق خواهد بود،[4] مثلاً؛

1. به دُرّی که درون صدف است، «الدُّرة الیتیمه»[5]- یعنی «دُرّ یتیم»[6]- می­گویند.

2. به نابغه­ ی کم نظیر، «یتیمة الدّهر» می­گویند.[7]

3. به شعری که با شعر دیگران قاطی نشده، «بیت یتیم» می­گویند.[8]

4. به کودک بی­سرپرست نیز «یتیم» می­گویند، زیرا تنهاست.[9]

و البته؛ واژه­ ی «یتیم» گاهی به معنای تأخیر و غفلت و از یاد بردنِ ذهن نیز می­آید.[10]



[1]. طریحی، فخر الدین بن محمد(1380هـ ش)ج‏6، ص190.

[2]. اب‍ن ‌م‍ن‍ظور، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ک‍رم‌‏(1414هـ ق)ج‏12، ص645؛ گنابادى، سلطان محمد(1408هـ ق)ج‏1، ص166؛ آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص308.

[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص889؛ موسوى سبزوارى، سید عبدالأعلى(1409هـ ق)ج‏3، ص294؛ ابیارى، ابراهیم(1405هـ ق)ج‏8، ص622.

[4]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص356 و 357.

[5]. آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص308؛ محی ­الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏2، ص149؛ بحرانى، هاشم بن سلیمان‏(1416هـ ق)ج‏5، ص685.

[6]. جوادی آملی، عبدالله(1386هـ ش)ج1-4، ص38؛ خانى، رضا و ریاضى، حشمت الله(1372هـ ش)ج‏2، ص347.

[7]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1386هـ ش)ج1-4، ص38.

[8]. ر.ک: خطیب، عبدالکریم(1386هـ ق)،ج‏9، ص1081.

[9]. ر.ک: طالقانى، سید محمود(1362هـ ش)ج‏1، ص215.

[10]. اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج‏1، ص453؛ همچنین، ر.ک: مصطفوى، حسن‏(1430هـ ق)ج‏14، ص230؛ و نیز، ر.ک: ابن جوزى، عبدالرحمن بن علی(1422هـ ق)ج‏1، ص84.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۱
سعید شریف دینی

ج) «وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً»؛ خدای تعالی این جمله را- که حاکی از احترام به والدین است- بعد از دعوت به پرستش خود، در سرلوحه ­ی دستورات خویش قرار می­دهد.

- ماده­ ی دوّم: «نظام خانوادگی»؛ سؤال: این جمله، یک جمله­ ی انشائی است یا خبری؟

در جواب به این مسئله بیان دو نکته اشاره می­شود:[1]

اول آن که؛ جمله­ی مزبور، انشایی باشد؛ یعنی کلمه­ی «بِالوَالِدَین» متعلّق به «أحسنوا»[2] باشد که در تقدیر بوده و کلمه­ی «إحساناً» مفعول مطلق آن است،[3] زیرا وحدت سیاق و نظم، اقتضا می­کند که فعلِ مذکور در تقدیر گرفته شود چرا که در این حالت با أمرِ «قُولُوا»، «أقِیمُوا» و «آتوا» هماهنگ و سازگار است.[4]

دوم آن که: جمله­ی مورد اشاره، خبری باشد؛ یعنی «بِالوَالِدَین» متعلّق به «تحسنون» باشد[5] که در تقدیر است. زیرا با فعلِ «تَعبُدون» هماهنگ است.

ولکن؛ احتمال اوّل مناسب­تر به نظر می­رسد، چون با وحدت انشایی بعد از خودش همان می­شود.

سؤال: آیا احسان به پدر و مادر واجب است؟

جواب: از بیان آیه­ی مذکور، وجوب به دست نمی­آید. بلکه مطلق رجحان- که همان قدر مشترک بین وجوب و ندب است- فهمیده می­شود. از این­رو با در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مکان می­توان گفت: مسئله­ ی «احسان» در برخی موارد واجب و در برخی موارد مستحب است.[6]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: گنابادى، سلطان محمد(1408هـ ق)ج‏1، ص108.

[2]. زحیلى، وهبة بن مصطفى(1418هـ ق)ج‏1، ص208؛ محی ­الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص137؛ داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج‏2، ص313.

[3]. محی­ الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص137؛ طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص219؛ عکبرى، عبدالله بن الحسین‏(1419هـ ق)ص31.

[4]. گنابادى، سلطان محمد(1408هـ ق)ج‏1، ص108.

[5]. داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج‏2، ص313.

[6]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص360.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۹
سعید شریف دینی

مفاد مزبور، مربوط به موادی می­شود که بنی اسرائیل را ملزم به رعایت آنها می­ کند؛ و آنها عبارتند از:

الف) «وَ إِذْ أخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ»؛ سؤال: به چه جهت در این آیه مسئله­ ی «میثاق» مطرح شد؟

در جواب باید گفت: به جهت این که آیه­ ی شریفه در صدد بیان مواد عهدنامه­ ی بنی اسرائیل است. اگرچه پیش از این هم، سخن از میثاق به میان آمده بود لکن حرفی از بند­ها و مفاد این پیمان­نامه در میان نبود. و لهذا؛ آیه­ ی مذکور در صدد بیان بندهای پیمان با بنی اسرائیل است.

ب) «لا تَعْبُدُونَ إلا اللَّهَ»؛ اولین و مهم­ترین دستور پروردگار این است که؛ جز خدا را نپرستید که تنها او سزاوار پرستش است.

این آیه به همراه جملات بعد از آن، دربردارنده­ی چند ماده و نظام است:

- ماده­ ی اوّل: «نظام عقیدتی»؛ سؤال: حکمت این مادّه چیست؟

در جواب باید گفت: اگر اعتقاد انسان همواره به خالقِ تعالی و معبودِ حقیقیِ خویش معطوف شود، زندگی او دارای انگیزه بوده و حرکت و تلاش و کوشش وی، راهی در جهت رسیدن به کمال واقعی و سعادت أبدی خواهد بود. از این رو قرآن کریم بر این مسئله بسیار تأکید کرده، زندگیِ فاقد نظام توحیدی و عقیدتی را مذمت می­کند و زیستن اینگونه ای را حرکتی بی­ پایه و هدف به شمار می­آورد، چنان­که فرمود: «أ فَحَسِبْتُمْ أنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أنَّکُمْ إِلَیْنَا لا تُرْ‌جَعُونَ»«مؤمنون/115».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۶
سعید شریف دینی

*«وَ إِذْ أخَذْنَا مِیثَاقَ بَنىِ إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَ ذِى الْقُرْبىَ‏ وَ الْیَتَامَى‏ وَ الْمَسَاکِینِ وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أنتُم مُّعْرِضُونَ»*

[به یاد آورید] زمانی را که از بنی اسرائیل پیمانِ محکم گرفتیم که «جز خدا را نپرستید [او را به مخلوقاتش شبیه نکنید، در فرمانش تخلف ننمایید] و به پدر و مادر [به جهت إنعامی که به شما کرده­اند و احسانی که نموده­اند] و [به] خویشان و یتیمان [که پدر و مادر و کفیل زندگانیِ خود را از دست داده­اند] و [نیز به] مستمندان [یعنی بینوایان که مسکنت و بیچارگی آنها را ساکن کرده] نیکی کنید، و با مردم [از هر گروهی که باشند، به زبانِ] خوش سخن بگویید، و نماز را [همان­طور که واجب گشته] به پا دارید، و زکاتِ [مال و بدنِ خود را] بدهید» آنگاه، جز اندکی از شما [که مسلمان شدند و به عهد الهی وفاء نمودند، همگی] به حالتِ إعراض روی برتافتید [و پیمان­شکنید]).

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۰
سعید شریف دینی