بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

۱۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

«کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ»؛ خدای تعالی- در آیه­ ی مورد بحث- از مشرکین عرب با جمله ­ی «الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» یاد نمود،[1] بدین معنا که دو پیشنهاد فوق، جاهلانه و غیرعلمی است.[2]

چنان­که آیه­ ی 113 از همین سوره نیز در ابتدای امر، مسئله­ ی یهود و نصاری را مطرح نمود و آنگاه مشرکین عرب را با تعبیرِ «الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» توصیف نمود. و لهذا؛ در آنجا، مشرکان را در صفِ یهود و نصاری داخل نمود و در آیه ­ی مورد بحث نیز نخست، از گروه مشرکین نام برد و آنگاه یهود و نصاری- یعنی اهل کتاب- را در صف آنها قرار داد.[3]



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص370؛ مظهرى، محمد ثناء الله(1412هـ ق)ج‏1، ص115؛ حقى بروسوی، اسماعیل(1405هـ ق)ج‏1، ص215.

[2]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۳۴۴.

[3]. ر.ک: حائرى تهرانى، میر سید على(1377هـ ش)ج‏1، ص293؛ همچنین، ر.ک: حقى بروسوی، اسماعیل(1405هـ ق)ج‏1، ص215؛ و نیز‌، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۳۴۴.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۵۵
سعید شریف دینی

خواسته­ ها و بهانه­ جویی­های مشرکین به دو درخواستِ فوق محدود نمی­ شد؛ بلکه خواسته­ های دیگری نیز داشتند که از آن جمله درخواستِ «معجزات إقتراحی» بود؛ یعنی می­­گفتند: باید هر معجزه­ ای را که اراده می­کنیم بر ما عرضه شود! که در این ارتباط آیاتی نیز وارد شده است.[1] البته در طول رسالت انبیاء و نبوت نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله معجزات فراوانی از ایشان صادر گردید که برای اثبات رسالت ایشان کاملاً کافی و وافی بود،[2] اما نباید چنین باشد که مسئله­ ی رسالت، ابزار دست و مطیعِ هوا و هوس عده­ای قرار گیرد تا هر چه را که میلشان کشید طلب کنند و خدا نیز بنا به درخواست اینان معجزه­ای به دست فرستاده ­اش صادر نماید!



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: خوئی، ابوالقاسم(1382هـ ش)ص160 و ۱۶۱.

[2]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله‏(1378هـ ق)ص۱۴۵-۱۱.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۵۳
سعید شریف دینی

«وَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ لَوْ لَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أوْ تَأْتِینَا ءَایَةٌ»؛ طبق نصِ آیه­ ی شریفه، مشرکان عرب از پیامبر اسلام صل الله علیه و آله  دو خواسته­ ی غیرمنطقی داشتند:

الف) چرا خداوند مستقیماً با ما سخن نمی­گوید[1] و از این راه پیامبرش را به ما معرفی نمی­کند؛ «لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ»، کلمه­ ی «لَولا» به معنی «هَلا»- أی؛ «هلّا یُکَلِّمُنَا الله»[2]- و برای تحضیض[3] است؛ این کلمه وقتی بر سر فعل مضارع بیاید، گویای طلبی است که به همراه تندی و شدت باشد.[4] معلوم می­شود این عده خواسته­ی باطل و غیرمنطقیِ خود را با تندی و شدت از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله می­ طلبیدند. 

ب) چرا آیه­ ای بر ما نازل نمی‌شود؛[5] «أوْ تَأْتِینَا ءَایَةٌ»، چنان­که در آیه­ ی 52 از سوره­ ی مدثر نیز این­گونه فرمود: «بَلْ یُرِیدُ کُلٌّ امْرِىٍ مِّنْهُمْ أن یُؤْتىَ‏ صُحُفاً مُّنَشَّرَة».[6]



[1]. مکارم شیرازی، ناصر(1374هـ ش)ج‏1، ص423؛ قرائتی، محسن(1383هـ ش)ج‏1، ص190؛ یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏1، ص334.

[2]. طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر(1412هـ ق)ج‏1، ص407؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله‏(1419هـ ق)ص23؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر(1418هـ ق)ج‏1، ص103.

[3]. حقى بروسوی، اسماعیل(1405هـ ق)ج‏1، ص215؛ مغنیه، محمد جواد(1424هـ ق)ج‏1، ص189؛ همچنین، ر.ک: ابیارى، ابراهیم(1405هـ ق)ج‏2، ص170.

[4]. ثقفى تهرانى، محمد(1398هـ ق)ج‏2، ص239.

[5]. مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص355؛ یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏1، ص334.

[6]. قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج‏1، ص225؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله(1406هـ ق)ج‏1، ص135.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۵۰
سعید شریف دینی

«وَ إِذَا قَضىَ أمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُون»؛ افعال خدای تعالی با انسان متفاوت است؛ زیرا فعلِ انسان تدریجی الحصول است در حالی که افعال حق تعالی تدریج نمی‌پذیرد، یعنی از مقدمات تدریجی حاصل نمی‌شود زیرا هر آنچه که او اراده کرده و به ایجاد هر چیزی فرمان دهد بدون کوچکترین توقف و امتناعی، پدید خواهد آمد.

بر این اساس، اتّخاذ ولد نسبت به کسی تصور دارد که برای دستیابی به مقصود خود از مبادی و مقدماتی عبور می‌کند که آن مقدمات به تدریج و ترتیب و طیِ مهلتی خاص تحقق می‌یابد، نه خدایی که هرچه را اراده کند بدون توقف و امتناع پدید می‌آید.[1]

حاصل آن که؛ با یک نگاه عالمانه و دقیق به نکاتی که در  همین آیه - بیان شد، و چیدن آنها در کنار یکدیگر ما را به این حقیقت رهنمون خواهد نمود که؛ إسنادِ إتّخاذِ ولد به خداوند سبحان نه تنها عقیده­ای پوچ و باطل است بلکه این سخن، فرض ذهنی هم نداشته و ذاتاْ ممتنع است.



[1]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۳۲۳.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۹
سعید شریف دینی

«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْضِ»؛ واژه­ ی «بَدِیع»- از «بِدْع»-[1] به معنای «نو پدیدآوری»[2] و «ابتکار»[3] است، یعنی کسی که بدون مثال و نقشه و مادّه­ ی پیشین، آفریده­ ای ایجاد کند.[4]

بنابراین، خدای سبحان نه تنها مالک، که «خالق» و «فاطر» است؛ او نه تنها خالق بلکه «بدیع» است. فرقِ خالق با بدیع- به معنای مبدِع- آن است که اگر کسی مواد محقق‏ شده در خارج را جمع‌آوری‏ کرده، به آنها صورت دهد، او خالق است، امّا فاطر و بدیع نیست. ممکن است کسی مادّه را خود بیافریند، لکن در آفرینشِ صورتِ آن مبتکر نباشد و براساس تقلید از الگویی خاص به آن صورت دهد؛ مانند شاعری که حروفِ کلمات و نیز کلمات جمله‌ها را خود می‌آفریند، امّا شعر را به سبک سروده‌های پیشینیان می‌سراید. در این حالت او تنها خالق شعر است لکن بدیع نیست؛ زیرا در سبکِ شعریِ خویش از دیگران تقلید کرده است.

و لهذا؛ خدای سبحان، هم خالق و هم بدیع و نوآور است؛ به این معنا که هم مواد خام أشیاء را آفریده، و هم صورتهایی که به آنها داده ابتکاری و نوظهور است.[5] چنان­که حضرت امام باقر علیه السلام  در این رابطه می­ فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ابْتَدَعَ الْأشْیَاءَ کُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَى غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ قَبْلَهُ فَابْتَدَعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرَضِینَ وَ لَمْ یَکُنْ قَلَهُنَّ سَمَاوَاتٌ وَ لا أرَضُون».




[1]. اب‍ن‌ م‍ن‍ظور، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ک‍رم‌‏(1414هـ ق)ج‏8، ص6؛ زمخشری، محمود(1407هـ ق)ج‏1، ص181؛ مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص353.

[2]. ر.ک: حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص239؛ همچنین، ر.ک: شریف لاهیجى، محمد بن على(1373هـ ش)ج‏1، ص106؛ و نیز، ر.ک: کاشانى، ملا فتح الله‏(1336هـ ش)ج‏3، ص443.

[3]. قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏1، ص171؛ قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج‏1، ص220؛ یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏1، ص330.

[4]. ر.ک: ال‍ف‍راه‍ی‍دی، ‌ال‍خ‍ل‍ی‍ل‌ ب‍ن‌ اح‍م‍د(1409هـ ق)ج‏2، ص54؛ همچنین، ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص110؛ و نیز، ر.ک: طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص165.

[5]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص317.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۶
سعید شریف دینی

«کُلٌّ لَّهُ قَانِتُون‏»؛ کلمه­ ی «قَانِتُون»، جمع مذکر سالم،[1] و «قنوت» در اصل به معنای اطاعت،[2] دوام بر اطاعت،[3] اطاعت و پرستش همراه با خضوع و فروتنی،[4] و همچنین به معنای خشوع و إقرار بر عبودیت[5] آمده است که به دو قسم تقسیم می­شود:

الف) «قنوت تشریعی»؛ یعنی قنوتی که به دستور شریعت و با اختیار صورت می‌گیرد. از این­رو کسی که نماز می‌خواند آن را با قنوت به­جا می­آورد، چنان­که فرمود: «قُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِین»«بقره/۲۳۸»، و فرمود: «یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی»«آل­عمران/۴۳».[6]

ب) «قنوت تکوینی»؛ در این نوع از قنوت، تواضع و خضوع بر اساس شعورِ تکوینی خواهد بود، و «قَانِتُون» به جمیع موجودات سماوی و أرضی اشاره می­نماید. همچنان­که در آیه­ی مورد بحث این­گونه فرمود: «لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْضِ».[7]

از نگاه آیات و روایات، شعور موجودات جهان یک شعور تکوینی به حساب می­ آید؛[8] آیه­ ی 4 از سوره­ی زلزله به همین نکته اشاره نموده و می­فرماید: «یَوْمَئذٍ تُحَدِّثُ أخْبَارَهَا». و آیه­ ی 41 از سوره­­ ی نور نیز به همین مسئله اشاره کرد و چنین فرمود: «أ لَمْ تَرَ أنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ»؛ به نظر می­رسد مقصود از آیه­ ی مورد بحث، همین مورد اخیر است.



[1]. دعاس و حمیدان و قاسم(1425هـ ق)ج‏1، ص51؛ طالقانى، سید محمود(1362هـ ش)ج‏1، ص278.

[2]. ال‍ف‍راه‍ی‍دی، ‌ال‍خ‍ل‍ی‍ل‌ ب‍ن‌ اح‍م‍د(1409هـ ق)ج‏5، ص129.

[3]. قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏6، ص41.

[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1374هـ ش)ج۳، ص۲۵۰؛ مصطفوى، حسن‏(1430هـ ق)ج‏9، ص323.

[5]. اب‍ن‌ م‍ن‍ظور، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ک‍رم‌‏(1414هـ ق)ج‏2، ص73.

[6]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۲۹۲.

[7]. ر.ک: همان.

[8]. ر.ک: طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏1، ص102.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۱
سعید شریف دینی

«بَلْ لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْضِ»؛ چگونه می­توان تصور نمود آن خدای هستی­ بخش و هستی آفرین که با آفرینش خود جاندار و بی­جان را مصنوع و مخلوق خود کرده، مالکیتِ تکوینی و حقیقیِ کون و مکان از آنِ اوست، اکنون به انتخاب فرزند بپردازد؟! به بیان دیگر؛ چگونه می­توان مالکیت انسان و ملکیت خدای سبحان را از یک زاویه نگریست؟! در حالی که ملکیت حق تعالی قابل غصب و گریز نبوده، هیچ مملوکی نتواند در برابر مالکِ آسمان­ها و زمین کوچکترین تمردی از خود نشان دهد.

بلکه اگر ملکیتی- أعم از تکوینی و یا ظاهری و اعتباری- هم برای انسان تصور می­ شود، با بسیاری از عوامل بیرون و درونی قابل إرتفاع است. چنان­که چشم و گوش انسان، ملکِ تکوینی اوست و روحِ آدمی بر آن سیطره دارد، لکن ممکن است عوامل قاهری همچون؛ سحر، شعبده، کهانت و مانند آن در چشم و گوش بشر تصرف کرده و نگذارد او بر چشم و گوش خود سیطره داشته باشد. و یا عوامل بیرونی شئ یا اشیاءِ تحت تصرفش را غصب کرده و بربایند. بنابراین مِلکیت فوق، تنها از سوی خدای سبحان و به رسم أمانت، تحویل انسان شده است نه آن که به او تفویض شده باشد.

و حال آن که مالکیت حق تعالی بر جهان و جمیع مخلوقات خویش هرگز قابل سلب نبوده و هیچ عاملی نتواند این مالکیت را قبض یا زایل کند.[1]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۳۱۲ و ۳۱۳.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۸
سعید شریف دینی

«وَ قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ»؛ سؤال: چگونه داشتن فرزند به معنای احتیاج و نیاز بوده، رفعِ عیب و نقص به شمار می­آید؟

جواب: نیاز به فرزند یک مسئله­ ی وجدانی است؛ زیرا در حالت کلی و بر اساس آنچه در میان ما و پدران و اجدادمان وجود دارد، داشتن فرزند به چهار نکته باز می­گردد:

الف) تولید فرزند و اختیار کردن آن، یک جنبه­ ی عاطفی داشته و برای انس گرفتن با او خواهد بود.

ب) اختیار نمودن فرزند برای این است که عمر پدر محدود بوده و نمی‌خواهد از صلب او، نسلی باقی نماند.

ج) قدرتِ پدر محدود است، از این­رو در زمان پیری نیاز به فرزندی دارد تا از او دستگیری نماید.

د) لازمه ­ی پدر بودن، داشتن جسم است چنان­که فرزند نیز از جنس پدر خواهد بود.

تمامی چهار صورت فوق در مورد حضرت حق ناشدنی و محال است؛ چرا که او آفریننده­ ی جهان، قادر بر همه چیز، أزلی و أبدی است.[1]



[1]. ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص351 و ۳۵۲؛ همچنین، برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص128؛ و نیز، برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۲۹۳ و ۲۹۴. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۶
سعید شریف دینی

«وَ قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ»؛ جمله­ ی مزبور، به گروهی از یهود، مسیحیان و مشرکان اشاره می­کند. این سه طایفه معتقد بودند: خداوند برای خود فرزندی انتخاب کرده است، چنان­که در آیه­ ی 30 از سوره­ ی توبه نیز خداوند از قول یهود این­گونه فرمود: «وَ قَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ...»،[1] و همچنین در آیه­ ی 68 از سوره­ ی یونس خداوند به نقل از مشرکان چنین فرمود: «قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً...». و خلاصه؛ این رویه­ ی اتخاذ ولد، مسئله­ای است که آیه­ ی ۴ از سوره­ ی کهف، آیه­ ی ۸۸ از سوره­ ی مریم و سایر آیات قرآنی بدان پرداخته است.[2]



[1]. طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص162؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر(1418هـ ق)ج‏1، ص102؛ مظهرى، محمد ثناء الله(1412هـ ق)ج‏1، ص117.

[2]. قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏1، ص238.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۴
سعید شریف دینی

به وسیله­ ی حدیثِ فوق و آیه­ ی مورد بحث، می­توان به چندین مسئله­ ی فقهی اشاره نمود؛ به عنوان نمونه:

الف) از حضرت امام باقر و امام صادق علیه السلاممنقول است: این آیه برای نمازهای مستحبی بیان شده است که به قبله­ ی خاصی نیاز ندارد.[1] چنان­که رسول خدا صل الله علیه و آله بر روی مرکب خویش- آن­گاه که به خیبر می‌رفت- نماز خواند، در حالی که کعبه را پشتِ سرِ خویش قرار داده بود.[2]

ب) فقهاء از آیه­ ی مورد بحث چنین استفاده کرده­ اند که اگر در بیابان هستید و قبله را نمی‌توانید پیدا کنید به هر سمت نماز بخوانید درست است.[3]



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص421؛ طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏2، ص15؛ بروجردى، سید محمد ابراهیم(1366هـ ش)ج‏1، ص248.

[2]. عیاشی، محمد بن مسعود(1380هـ ق)ج1، ص56؛ موسوى سبزوارى، سید عبدالأعلى(1409هـ ق)ج‏1، ص404؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏(1409هـ ق)ج‏4، ص333.

[3]. ر.ک: طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن(1407هـ ق)ج‏2، ص49؛ همچنین، ر.ک: حر عاملى، محمد بن حسن‏(1409هـ ق)ج4، ص۳۱۷- 316؛ و نیز، ر.ک: بحرانى، هاشم بن سلیمان‏(1416هـ ق)ج‏1، ص313.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۲
سعید شریف دینی