بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

سؤال: ریشه­ ی تصمیم فرعون مبنی بر کشتار فرزندان ذکور، از کجا نشأت گرفت؟

جواب: فرعون در خواب دیده بود که آتشی از سوی بیت المقدس برخواست، به سمت مصر آمد و تمام خانه­ های مصر- حتی قصر او- را فرا گرفت! معبّرین چنین تعبیر کردند: پسری به دنیا می­آید که تابع بیت المقدس بوده، از پیامبران الهی به شمار آید و با تو مبارزه خواهد نمود، از اینرو؛ یک سال پسران تازه به دنیا آمده را ذبح کردند ولی در سال دیگر اجازه داد تا زنده بمانند که در همان سال، حضرت موسی و هارون علیه السلام به دنیا آمدند. بنابراین، علت ذبح پسران، ترس از به وجود آمدن قدرت برتر و نیرومندتر از او بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۵
سعید شریف دینی

در ادامه­ ی این شریفه، فرمود: «وَ فِی ذَالکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ»؛ یعنی در عذاب­های سخت- از ذبح پسران گرفته تا به خدمت گرفتن زنان- امتحان خداوند در کار است، چنان­که در قرآن کریم سخن از امتحان کردن به شرّ و خیر آمده است، همانند شریفه­ ی «نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ»«انبیاء/35». امتحان، آن چیزی است که موجب فرسایش جسم انسان می­شود، به همین جهت، از «بلاء» به «امتحان» تعبیر می­شود برای اینکه جسم را هدف خود قرار داده و آن را می­فرساید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۳
سعید شریف دینی

سؤال: چرا در مقابل کلمه­ ی «أبناء» از «نساء» آورد و از لفظ «بنات» استفاده ننمود؟

جواب: به دو جهت:

الف) مفسران می­گویند: از باب غلبه چنین شده است؛ یعنی غالب جنس مذکر، زن بوده و دختران کمترند نظیر اینکه می گوییم: «صلاة یومیه» با اینکه در شب هم نماز خوانده می­شود، زیرا غالباً نمازها در روز اقامه می­شود.

ب) اطلاق «نساء» بر «بنات» در عرب شایع است؛ نظیر آیه­ ی 61 از سوره آل عمران که فرمود: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکم‏ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِین».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۱
سعید شریف دینی

قوم یهود در بحث قیامت به چهار تصور باطل، معتقد بودند:

اول آنکه: سلطنت خداوند را در روز قیامت همانند پادشاهان دنیوی به حساب می­آوردند! بسیاری از سیاستمداران و سردمداران دنیا در موارد متعدد برای جلب منفعتی از جرم کسی چشم­ پوشی و فرد دیگری را به جای او عقاب می­ کنند! یهودیان نیز فکر می­ کردند خداوند بعضی را به جای بعضی دیگر عذاب می­کند. از این رو؛ خداوند در جواب به این تصور پوچ و باطل چنین فرمود: «وَ اتَّقُواْ یَوْماً لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئاً»، (از آن روزی بترسید که کسی به جای دیگری مجازات نمی­شود).

همچنین؛ در آیه­ ی 33 از سوره­ ی  لقمان همین مطلب را گوشزد کرده و می­فرماید: «وَ اخْشَوْا یَوْمًا لَّا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ»، و در آیه­ ی 19 از سوره­ ی انفطار به دلیل این مطلب پرداخته و می­فرماید: «وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»، (چون فرمان آن روز به دست خداست).

دوم آنکه: یهودیان می­گفتند: نیاکان و اجداد ما، شفاعت­ کننده­ ی ما هستند! چرا که نیاکان ما از پیامبران بوده­اند. قرآن کریم در جواب به این اعتقاد پوچ فرمود: «وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ»، (از هیچ نفسی شفاعت پذیرفته نمی­شود). در این شریفه، خداوند مطلق شفاعت را نفی و بار دیگر در آیه­ ی 254 از همین سوره چنین فرمود: «یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ وَ لاَ شَفَاعَةٌ».

سوم آنکه: تصور یهود بر این بود که با هدیه دادن می­توانند از عذاب الهی نجات یابند! که قرآن در جواب به آنها فرمود: «وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ»«بقره/48»، «عَدل» به معنی هدیه است.

چهارم آنکه: آنها فکر می­کردند در روز قیامت کسانی هستند که به آنها کمک کنند و در اصطلاح رایج امروزی افرادی در آنجا هستند که می­توانند پارتی­اشان بشود! که خداوند در جواب به آنها فرمود: «وَ لاَ هُمْ یُنصَرُونَ»، و فرمود: «یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ»«بقره/254»، یعنی معامله و دوستی در آنجا مؤثر نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۸
سعید شریف دینی

فرمود: «وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ»؛آیه 47 سوره ی بقره با توجه به این بخش از شریفه­ی مذکور، باید به چند مطلب اشاره نمود:

الف) یکی از برجسته­ترین نعمات الهی بر بنی اسرائیل، نعمت فضیلت و برتری آنان بر جهانیان- یعنی بر مردم عصر و زمان خودشان- است و این برتری یا به خاطر نعمتهای مادی و معنوی آنهاست و یا بدین جهت است انبیای بسیاری از میان آنها مبعوث شد.

ب) مراد از «عالَمِین»، مردم زمان خود بنی اسرائیل است که نعمت فضیلت و برتری بر جهانیان را به طایفه­ ی بنی اسرائیل داد، خواه این برتری به خاطر نعمت­های مادی و معنوی باشد و یا به خاطر این امر که خداوند انبیای بسیاری را از میان آنها مبعوث کرده است.

ج) دلیل بر این سخن که مقصود از «عالَمِین»، افراد زمان خود بنی اسرائیل- یعنی زمان حضرت موسی علیه السلاماست نه همه­ ی ادوار و زمان­ها تا روز قیامت، آن- است که؛ خدای تعالی اسلام را بر همه امت­ها برتری داده و هیچ امتی را به اندازه­ی اسلام، کرامت و فضیلت نداده است، چنان­که فرمود: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»«آل عمران/110»، و یا این آیه­ که فرمود: «جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ»«بقره/143».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۵
سعید شریف دینی


و در انتها نیز فرمود: «وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ این جمله تاکید جمله­ی سابق است، و به انسان می­آموزد که اگر انسان قیامت را باور داشته باشد، مهمترین اثرش این است که شخص را در مقابل خداوند فروتن و خاشع کرده و او را به یقین می­رساند. بنابراین، این سخن که به انسان گفته شود: تو خدا را ملاقات کرده و به سوی خدا رجوع خواهی نمود باور فرد را نسبت به آینده بیشتر کرده و خود را برای پاسخگویی و حساب و کتاب در محضر حق آماده می­کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۲
سعید شریف دینی

فرمود: «أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ»؛ سؤال: مراد از «لقاء ربّ» چیست؟

جواب: به طور قطع مقصود این سخن، دیدار و رؤیت اصطلاحی نیست، بلکه مراد مشاهده­ ی پاداش­ها و کیفرهای حضرت پروردگار است؛ چه اینکه قیامت عرصه­ ی بروز و ظهور قدرت حضرت حق" است لذا وقتی که در قیامت سوال می­شود: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ»«غافر/16»، همه جواب می­دهند: «لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»«همان».

شاهد ما بر این سخن که مراد از «لقاء» مشاهده­ ی پاداش و کیفر پروردگار است، سه چیز است:

اول آنکه: خداوند در مورد منافقین چنین می­فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ»«توبه/77»، که خداوند به جای جزای نفاق، فرمود: منافقان نفاق خود را دیدار می­کنند! و این سخن، کنایه از مجازات است.

دوم آنکه: قرآن کریم می­فرماید: کفار، روز قیامت در محضر خداوند توقف می­کنند! که این سخن، کنایه از روبروشدنشان با پروند­یه حساب و کتاب اعمالشان است؛ «وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَى وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ العَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ»«انعام/30».

سوم آنکه: در روایات آمده است: کسی که بر مال مرد مسلمانی به دروغ سوگند یاد کند خدا را ملاقات می کند در حالی که بر او خشمناک است؛ «لَقِیَ اللهَ وَ هُوَ عَلَیهِ غَضبَان»  که غضب حق یعنی مجازات ، و دروغگو مجازات حق را می بیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۹
سعید شریف دینی

الف) خشیت یکی از خصائص نمازگذار واقعی است، چنان­که فرمود: «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُون»«مومنون/2».

ب) نمازِ بدون حضور قلب نماز نیست، چنان­که فرمود: «لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَ أَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ»«نساء/43».

ج) نمازِ با حضور قلب، گناه سابق را می­ بخشد، چنان­که از نبی مکرم اسلامصل الله علیه و آله وارد شده است: «مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ لَمْ یُحَدِّثْ فِیهِمَا نَفْسَهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَه‏»،[1] بنابراین، حضور قلب بر طبق این حدیث آن است که اختیارات را به غیر خدا ندهیم.

د) نمازِ با خشیت، آرامش­بخش بوده و انسان را متواضع می­کند.[2]



1- عوالی اللآلی، ج 1 ص 322 ، ح 59

2- محجة البیضاء  ج 1 ص 351 تا 353

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۷
سعید شریف دینی

فرمود: «وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِین»؛ مسئله­ ی نماز، به جهت داشتن اجزائی همچون رکوع و سجود و ... تجسمی از خضوع و خاکساری در محضر حضرت حق" است که هر کسی حاضر به انجام آن نیست، چنان­که در آیه­ ی 13 از سوره­ ی شوری نیز می­فرماید: «کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ»، یعنی تنها کسانی می­توانند آن را به آسانی تحمل کرده و برپا دارند، به آن استعانت جویند و به نتیجه برسند که به خشوع قلبی رسیده باشند.

پس فلسفه­ ی این سخن- که چرا تعبیر به خاشعین شد- این است که از نظر قرآن، نماز بر مشرکین بسیار سنگین بود و به همین جهت حاضر نشدند ایمان بیاورند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۴
سعید شریف دینی

سؤال: فلسفه­ ی امر به استعانت چیست؟

جواب: به جهت آنکه انسان فقیر محض بوده و در همه­ی امور خویش نیاز به کمک دارد. و در مقابل، خداوند مستعان و غنی محض است، چنانکه­ فرمود: «و إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»«فاتحه/5»، و فرمود: «الله الصَّمَد»«اخلاص/2». و انسان نیز تنها به وسیله­ی صبر و نماز که دو مصداق و ابزار برای تقرب به حضرتش هستند باید از خدا استعانت بگیرد.

فرمود: «وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ»؛ خداوند با بیان این شریفه دو راه و وسیله را برای استمداد در مشکلات و حوادث به ما نشان می­دهد:

اول: «صبر»؛ این کلمه به معنی بازداشتن نفس از هواهای شیطانی است، از مصادیق صبر می­توان به «صبر بر مصیبت» اشاره نمود چرا که صابر از خود خویشتنداری نشان داده و حرکتی از او سر نمی­زند که با مشی و منش مسلمانیش در تضاد باشد، همانند آنکه به هنگام مصیبت صیحه و فریاد بکشد، از اینرو؛ ماه رمضان را «شَهرُ الصَّبر» گویند زیرا با روزه و مدامت بر این عمل، حس بی­نیازی از هم­نوعان ایجاد می­شود. بر همین اساس در تفاسیرِ روایی، مسئله­ ی صبر را به روزه معنی کرده­اند.

دوم: «نماز»؛ چرا که نماز ایجاد یک ارتباط حقیقی با خداوند است، وقتی که چنین ارتباطی واقع شد سعی انسان بر این می­شود که اوامر پروردگارش را انجام و نواهیش را ترک کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۱
سعید شریف دینی