بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

نیروهای عقل نظری چهار چیز است:

1. حس 2. تخیل 3. توهم 4. تعقل

ولی نیروهای عقل عملی سه چیز است:

1. نیت  2. اراده  3. عزم

گناه و خود فراموشی نیروهای عقل عملی را به بند می­کشد، از اینرو معنای آیه این می­شود: ای علما! چرا جهل خود را به بند نمی­کشانید و بر خلاف اراده­ ی خودتان حرف میزنید؟ پس عقل در این آیه، عقل عملی است نه عقل نظری، بدین معنا که؛ چرا اراده و نیت و عزم خود را بر اجرای برنامه­های عملی نمی­گذارید؟

زیرا علمای یهود عالم نسبت به اوصاف نبی مکرم اسلام صل الله علیه والهکاملاً آگاه و واقف بودند ولی گناه، اراده و نیت و عزم آنها را به بند کشیده بود. به بیان دیگر؛ عقل عملی آنها را در بند گناه بود، از اینرو؛ خداوند آنها را توبیخ می­کند که چرا خودتان عقل عملی را عقال نکردید؟ اگر عقال می­کردید به گناه نمی­افتادید! 

در این رابطه پیامبر اکرمصل الله علیه واله بیان شیوایی دارند، ایشان می­فرماید: راز نامگذاری عقل به عقل برای این است که پای جهل را به بند می­کشد.[1]



2- بحارالانوار ج 1 ص 117

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۸
سعید شریف دینی

سؤال: چرا قرآن کریم در این شریفه تعبیر به «نسیان» نمود و از «جهل» استفاده نکرد؟

جواب: چون سابقه نسیان، علم است اما حالت سابقه­ ی جاهل همان جهل است؛ پس خداوند با تعبیر نمودن به نسیان، می­ خواهد بفرماید: دانشمندان یهود علم به دعوت مردم نسبت به ایمان به پیامبر اکرم (ص)  داشتند ولی خود را به فراموشی زدند، چنان­که در آیه­ ی 125 و 126 از سوره­ ی طه می­ فرماید: «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَ قَدْ کُنتُ بَصِیرًا... قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَ کَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَى»، شاهد سخن در جمله­ی «وَ قَدْ کُنتُ بَصِیرًا» است که با «نسیان» آمده است؛ معلوم می­شود که نسیان با بصیرت سابق سازگاری دارد نه با جهل، از اینرو گفته­اند: نسیان، ابتدایش علم است ولی قبل از جهل علمی نیست.

پیامبر اکرم فرمودند: در شب معراج مردانی را دیدم که با قیچی­ هایی از آتش لب­های خود را می­برید. پرسیدم: اینان کیانند که چنین می کنند؟ جبرئیل علیه السلام فرمود: «هَؤُلَاءِ خُطَبَاءُ مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا مِمَّنْ کَانُوا یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ یَنْسَوْنَ أَنْفُسَهُمْ».[1]



1- همان، ج69، ص223.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۴
سعید شریف دینی

*«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»*

([ای بنی اسرائیل] آیا مردم را به نیکی [همچون؛ صدقه دادن، أدای أمانت، عبادت و بندگی، و از همه مهمتر ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده است] فرمان می­ دهید و خودتان را [در ارتباط با انجام دادنِ این اعمال] فراموش می­کنید [و به جا نمی­آورید] با این که شما کتابِ [خدا یعنی تورات را که به شدت به این امور دعوتتان کرده] می­خوانید؟! [و می­دانید که عقوبت تقصیر در اجرای امر حق تعالی چیست!] آیا [به وضع زیانبار و خطرناک خود] نمی اندیشید؟ [بلکه بی­شک، کسی که حالش چنین باشد به بی­خردان شبیه­ تر است]).

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۹
سعید شریف دینی

مقصود آیه از اشاره به فعلِ «رکوع» در آیه 43 سوره ی بقره

«وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ»؛ این آیه اشاره به برگزاری نماز جماعت دارد،[1] نماز جماعتی که برجسته­ ترین مصداق نماز است؛ یعنی پیوستن به نمازگزاران حقیقی و اولیای الهی.

سؤال: چرا در این­جا از افعال نماز، تنها به «رکوع» اشاره نمود؟

جواب: به نظر می­رسد حکمت چنین اشاره­ای به سه امر باز گردد:

الف) چون نمازِ اهل کتاب، فاقد رکوع بود و تنها سجده داشت؛[2] پس ذکر رکوع، اشاره به نمازِ مسلمین دارد.

ب) این سخن اشاره به نماز جماعت دارد؛[3] و شرکت در نماز جماعت- که نشان­ دهنده­ ی وحدت اجتماعی افراد است- با دستور فوق- یعنی «وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ»- واجب شده است.

ج) اشاره به رکوع برای این است که مردم از سجده و آثار پر خیر و برکت آن باخبر بودند، اما از رکوع و آثار و برکات آن اطلاعی نداشتند! بنابراین، با خطاب مزبور می­خواهد مردم را با رکوع و مباحث مربوط به آن آشنا کند.

سؤال: به چه جهت در آیه­ ی 29 از سوره­ ی فتح، رکوع و سجود را کنار هم قرار داد و فرمود: «تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً»؟

جواب: چون عنایت ویژه­ ی خداوند در نماز، به هر دو فعل- یعنی رکوع و سجود- تعلق گرفته است؛ زیرا در هر دو عمل، سر به پائین آورده می­شود. شاهدش هم این است که حکمتش را در ادامه­ ی آیه آورده است؛ آن­جا که فرمود: «یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَاناً»«فتح/29»، یعنی با رکوع و سجود، فضل و رضوان خدا را می­خواهند.



[1]. طب‍رس‍ی‌، ف‍ض‍ل‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌(1428هـ ق)ج‏1، ص42؛ حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص132.

[2]. جصاص، احمد بن علی(1405هـ ق)ج‏1، ص39؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله‏(1419هـ ق)ص13.

[3]. طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص196؛ مراغى، احمد بن مصطفى(بی­تا)ج‏1، ص103؛ کاظمى، جواد بن سعید(1365هـ ش)ج‏1، ص289.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۶
سعید شریف دینی

«زکات»، برترین واجب مالی و اجتماعی

«وَ آتُواْ الزَّکَاةَ»؛ مسئله­ی «زکاة» نیز برترین واجب مالی و اجتماعی به حساب آمده، سبب پیوند و ارتباط انسان با مخلوق[1] است.

دستور به زکات به صورت مطلق است و شامل همه­ ی اقسام زکوات( أعم از مالی و بدنی) خواهد شد. ولی در آیه­ ی 14 از سوره­ ی أعلی که فرمود: «قَدْ أفْلَحَ مَن تَزَکَّى» تنها شامل زکات فطره(یعنی زکات بدن) است، چون بعد از این آیه می­ فرماید: «وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»«اعلی/15»، که اشاره به نماز عید فطر می­کند.



[1]. مکارم شیرازی، ناصر(1374هـ ش)ج‏1، ص209.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۱
سعید شریف دینی

چند نکته ­ی اجمالی پیرامون «نماز»

«وَ أَقِیمُواْ الصَّلاةَ»؛ در بحث اقامه­ ی نماز به چند نکته اشاره می­شود:

الف) نماز اولین جلوه­ ی عبادی و بهترین و مهمترین وسیله­ی ارتباط و پیوند عبد با مولای خویش است؛[1] به همین جهت در آیه­ ی مذکور در سوره بقره آیه ی 42 ابتدا به نماز اشاره نمود.

ب) سفارش به نماز سیره ­ی مشترک در میان همه­ ی انبیاء عظام است، مثلاً در آیه­ ی 31 سوره­ ی مریم از زبان حضرت عیسی علیه السلام که کودکی در گهواره است، چنین می­فرماید: «وَ جَعَلَنِی مُبَارَکاً أیْنَ مَا کُنتُ وَ أوْصَانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکَاة»، و در آیه­ ی 12 از سوره­ ی مائده می­فرماید: «وَ لَقَدْ أخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَآئِیلَ ... لَئِنْ أقَمْتُمُ الصَّلاةَ ...» که در این آیه، پیمان بنی اسرائیل با دوازده رهبر و سرپرست، بر اقامه­ی نماز بوده است. و نیز در آیه­ ی 54 و 55 از سوره­ی مریم چنین فرمود: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ ... وَ کَانَ یَأمُرُ أهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ». بنابراین، امر کردنِ اهل کتاب به اقامه ­ی نمازِ مسلمانان،[2] نه اصل نماز که حقیقتی مشترک، واحد و تغییر ناپذیر در همه­ی ادیان است، گواه مکلف بودنِ کافران به فروع است،[3] آن­چنان که ملزم به پذیرش اصول هستند.[4]

ج) در ارتباط با «اقامه­ی نماز» و فرقی که بین عنوان مذکور و «خواندن نماز» وجود دارد باید چنین گفته شود: اقامه­ ی نماز در صورتی است که با قصد قربت، حضور قلب، توجه کامل، اخلاص و به جماعت باشد. بنابراین قیامِ به نماز، به صورت عام و مطلق بوده، همه­ ی شرائط نماز را فرا می­گیرد، و در یک کلام یعنی نمازی که «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنکَر»«عنکبوت/45» باشد.

بر این اساس، بین نماز و روزه فرق است؛ روزه فقط جنبه­ ی باطنی دارد اما نماز، هم جنبه­ی باطنی دارد و هم جنبه­ ی اجتماعی، و لکن وِجه­ ی اجتماعیِ آن مهمتر است. چنان­که در احادیث فراوانی به نقل از نبی مکرم اسلام صل الله علیه وآله و سایر ائمه ­ی معصومین علیهم السلام چنین می­خوانیم: «لا صَلاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إلا فِی الْمَسْجِدِ»،[5] مفهوم اقامه­ ی نماز این است که فریضه­ی مذکور را به گونه­ ی بخوانیم که هم خود و هم جامعه ­ی پیرامون اصلاح شود. و حال آن که این مفهوم عالی و جامع، صرفاً با «إقْرَؤا» و «صَلُّوْا» به دست نمی آید.


[1]. مکارم شیرازی، ناصر(1374هـ ش)ج‏17، ص291.

[2]. آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص248.

[3]. نیشابورى، نظام الدین حسن (1416هـ ق)ج‏1، ص275؛ مظهرى، محمد ثناء الله(1412هـ ق)ج‏1، ص63.

[4]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج4، ص110.

[5]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1403هـ ق)ج80، ص380.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۲
سعید شریف دینی

انکار حقیقت

«وَ أنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ خطاب این بخش از آیه در مورد علمای یهود و اهل کتاب است؛ می­ فرماید: شما خودتان می دانید چه می­کنید- که مقصود همان کتمان حق است- زیرا با وجود این که اوصاف حضرت محمد صل الله علیه و اله را می­دانستید، با طرح حرف­های باطل، در اوصاف آن حضرت ایجاد شبهه کرده و بر چهره و کلامِ حقِ او سرپوش گذاردید. بنابراین، گروه مزبور با این که حقانیت اسلام نزد آنها ثابت، روشن و واضح بود ولى آن را کتمان و انکار نمودند و بر کفر جحودىِ خویش اصرار می­ورزیدند.[1]



[1]. طیب، سید عبدالحسین(1378هـ ش)ج‏2، ص15.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۵
سعید شریف دینی

«وَ تَکْتُمُواْ الْحَقَّ»؛ مرحوم طبرسی در ارتباط با این بخش از آیه می­نویسد: شما یهودیان کسانی هستید که اوصاف پیامبر آخرالزمان را که در تورات آمده است و خود به حقانیت آن پی برده­ اید، پنهان کرده،[1] و کلمات خدا را تحریف می­نمائید. چنان­که فرمود: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ»«نساء/46». البته این پنهان­کاریِ یهود صرفاً مختصِ اوصاف نبی مکرم اسلام نبود بلکه سایر احکام حقه­ی الهی را نیز شامل می­شد.[2]



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص211.

[2]. ر.ک: حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص131.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۰
سعید شریف دینی

انگیزه­ ی اهل کتاب از «إلقای شبهه» در آیه ی 42 سوره ی بقره چیست؟

«وَ لا تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ... وَ أنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ قرآن کریم انگیزه­ ی اهل کتاب را در رابطه با مسئله­ ی إلقای شبهه، کور جلوه دادنِ حق و آغشته کردن آن به امور باطل، به دو عامل باز می­گرداند:

عامل اول: «تعصب»؛ جاهلیت کهن و تعصب کینه­ ی این گروه است، زیرا علم به حقانیت یک مکتب در قلب هر انسانِ آزاده­ای اثر مثبت گذاشته او را به پذیرش حق رهنمون خواهد ساخت، اما اگر این حقیقتِ مشهود در قلبِ فرد، اثر منفی از خود بر جای گذاشت معلوم می­شود که داعیه­ ی او برای ستیز با حق زیاد است. و این خصوصیت انسان­های عنود، لجوج و متعصب است.[1]

و عامل دوم: «ترس»؛ ترس از مواجه با مردم و مشخص شدن چهره ­­ی درونیشان، این عده را بر ارتکاب چنین اموری جری ساخته بود.[2]



[1]. ر.ک: همان، ص93.

[2]. چنان­که آیات 71 تا 75 سوره­ی آل عمران بر این مطلب اشاره دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۸
سعید شریف دینی

قرآن، مُهَیمن و مشرف بر سایر کتب­ آسمانی

«وَ آمِنُواْ بِمَا أنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَکُمْ»؛ خداوند در این جمله به توده­ ی یهودیان- أعم از علماء و غیر آنها- دستور می­دهد: به قرآنی که از ناحیه­ ی من فرستاده شده است، ایمان بیاورید.[1] این قسمت در واقع، تاکید جمله­ ی «أوْفُواْ بِعَهْدِی» است که لازمه­ی وفای به عهد، ایمان به قرآن است.

قرآن کریم، ناظر و حاکم بر تورات و انجیل و بر این دو کتاب سیطره دارد، به همین جهت خداوند در آیه­ ی 48 از سوره­ ی مائده قرآن را «مهیمن» معرفی کرده و می­فرماید: اگر قرآن نبود تورات و انجیل از بین می رفتند و این قرآن بود که آنها را حفظ و احیا نمود؛ «مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ».[2]

همچنین؛ در آیه­ ی 101 از سوره­ی بقره می­فرماید: اگر قرآن، تورات و انجیل را تصدیق نمی­نمود این دو کتاب را تکذیب کرده و از بین می­بردند! چنان­که فرمود: «وَ لَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِّنَ الَّذِینَ اُوتُواْ الْکِتَابَ کِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ کَأنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»، (هنگامی که رسول خدا از جانب خداوند به سوی یهودیان آمد، خصوصیتی داشت و آن این بود که کتاب آنها را تصدیق می­کرد. ولی گروهی از علمای یهود، کتاب خدا را دور انداختند به طوری که نمی­دانند این کتاب همان کتاب خداست).

جهت این که قرآن کریم دو کتاب تورات و انجیل را تصدیق نمود این بود که اوصاف پیامبر اکرم؟صل؟ در این دو کتاب بیان شده است، بنابراین اگر یهودیان، وجود پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم را تصدیق کنند- با توجه به این که قرآن نیز تصدیق­ کننده­ ی تورات و انجیل است- در حقیقت مثل این است که دو کتاب تورات و انجیل تصدیق شوند.



[1]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج4، ص73.

[2]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج‏10، ص372؛ همچنین، ر.ک: قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏7، ص166 و 167.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۴
سعید شریف دینی