بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

در جمع ­بندی از دعایی که حضرت ابراهیم و اسماعیل  بر زبان جاری می­ نمودند، بیان دو نکته الزامی به نظر می­رسد:

الف) دعای «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا» دلیل بر آن است که قصد و هدف اصلی حضرت ابراهیم و اسماعیل بنا کردن مسجد بوده است- و نه بنای مسکن- زیرا درخواست، قبول نخواهد شد مگر در چیزى که عبادت و طاعت الهى باشد،[1] نه امور غیر عبادی و دنیوی.

ب) حضرت ابراهیم و اسماعیل  در کلام خویش چنین نفرمودند: پروردگارا، این خدمت ساختن کعبه را از ما قبول کن! بلکه فرمودند: «خدایا، از ما قبول کن». حکمتش این بود که کار و خدمت خود را ناقابل تلقی داده و ناچیز بدانند. گویا به خداوند عرض داشتند: «این خدمت ناچیز را از ما بپذیر».[2]



[1]. حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص255؛ حسینى جرجانى، سید امیر ابوالفتوح(1404هـ ق)ج‏1، ص425؛ کاشانى، ملا فتح الله‏(1336هـ ش)ج‏1، ص297.

[2]. ر.ک: حسینى همدانى، سید محمد حسین(1404هـ ق)ج‏1، ص349.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۵:۰۵
سعید شریف دینی

«رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛ این جمله حکایت از دعای حضرت ابراهیم و اسماعیل دارد. و نیازی هم نبود که از واژه­ ی «قالا» یا «یَقُولان» استفاده شود چنان­که در آیه­ ی 23 و 24 از سوره­ی رعد نیز می­ فرماید: «و َالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ * سَلامٌ عَلَیْکُم»؛ «أی؛ یقولون سَلامٌ عَلَیْکُم»، و یا آیه­ ی 93 از سوره­ ی انعام که می­فرماید: «وَ الْمَلائِکَةُ بَاسِطُو أیْدِیهِمْ أخْرِجُوا أنفُسَکُمُ»؛ «أی؛ یقولون أخْرِجُوا أنفُسَکُمُ»، در حالی که واژه­ ی «یقولون» استعمال نشد.[1]

سؤال: حکمت این نکته چه بود که از استعمال دو واژه­ ی «قالا» یا «یَقُولان» پرهیز شد؟

جواب: سرّش این است که زمزمه­ی حضرت ابراهیم و اسماعیل  از شروع تا پایان این دعا بود که به طور مستمر می­گفتند: «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا»؛[2] شاهد این سخن، کلمه­ ی «یرفَع» می­باشد که فعل مضارع بوده و دالّ بر استمرار است. بنابراین، چنین نبود که این دعا را تنها پس از اتمام ساختمان کعبه به زبان آورده باشند، بلکه همواره و به طور مستمر دعای مزبور را زم‍زمه می­ نمودند.



[1]. طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص195؛ طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏2، ص552؛ طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص389.

[2]. ر.ک: طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر(1412هـ ق)ج‏1، ص430.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۱۵:۰۳
سعید شریف دینی

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ»؛ در آیه­ ی مورد بحث، پس از تمام شدن أرکانِ جمله- یعنی فعل و فاعل و مفعول- نام حضرت اسماعیل علیه السلام  آمده است؛ و لهذا در ارتباط با نکته و راز ذکرِ با فاصله­ ی نام حضرت اسماعیل علیه السلام   دو احتمال بیان شده است:[1]

الف) این نحوه­ ی ترکیب نشان می­دهد که جناب اسماعیل علیه السلام   دستیار و کمک­ کار پدربزرگوارش بوده و بنای کعبه بر عهده­ ی پدر بوده است.[2]

ب) به جهت رعایت و احترام به مقام حضرت ابراهیم علیه السلام   نام فرزند- هرچند پیامبر باشد- با فاصله ذکر شده است. و لهذا در بحث کیفیت بنای ساختمان کعبه فرقی بین این دو بزرگوار نیست.



[1]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج7، ص33.

[2]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر(1412هـ ق)ج‏1، ص430.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۱۵:۰۱
سعید شریف دینی

«ثُمَّ أضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیر»: در مورد این بخش از آیه، دو بیانِ تفسیری آمده است:

الف) دعای حضرت ابراهیم علیه السلام  به صورت مقید بود و خداوند نیز آن را مستجاب نمود؛ بدین معنا که بهره­مندی کفار را از روزی‌های اهل مکه بسیار ناچیز و کوتاه­ مدت قرار داده، فرجام بدی را برای آنها مقرر نمود؛ و آن، آتش دوزخ است آتشی که به ناچار باید آن را متحمل شوند. بر این اساس چنین فرمود: آن­گاه کافر را به سوی عذاب آتش، مضطرش می­کنیم؛ یعنی بدان سوی کشانده می شوند. به ضرر حتمی، اضطرار گفته می­شود؛ یعنی ضرری که در مقابل آن توان دفاع نیست و باید بدان تن داد.[1]

ب) خدای تعالی در این بخش از آیه می­ فرماید: کفار خیال نکنند نزد من کرامتی دارند و به همین جهت است که از زندگی مرفهی برخودارند، بلکه اگر احترامی هم وجود دارد از جانب کعبه خواهد بود. بنابراین ما چند صباحی این گروه را از متاعِ اندک دنیا بهره­ مند ساخته و سپس آنان را به قهرِ موت أخذ نموده، به حشر در آورده[2] و به عذاب آتش می­کشانیم.[3]

آری، همه­ ی ساکنان مکه از ثمرات و روزی­های مکه بهره­ مند خواهند شد،‌ با این تفاوت که بهره مندی مؤمنان متصل به آخرت شده واز رفاه اُخرویِ جاودان بهره­مند می­شوند امّا کفار، بهره­وری دنیوی اشان به عذاب اخروی متصل خواهد شد.



[1]. همان، ص583.

[2]. ر.ک: بلاغى نجفى، محمد جواد(1420هـ ق)ج‏1، ص127.

[3]. طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص192 و 193.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۱۴:۵۸
سعید شریف دینی

«قَالَ وَ مَن کَفَرَ فَاُمَتِّعُهُ قَلِیلاً»؛ خدای تعالی نیز در جواب چنین فرمود: دعای تو را در حق مؤمنان مستجاب کردم و لکن کسی که کافر شد، پس او را از روزی اندکی برخوردار خواهم نمود. البته مقصود ذات اقدس اله این نیست که کافران مدتی کوتاه از نعمت رفاه در شهر مکه برخوردار خواهند بود، بلکه این سخن، اشاره به یک اصل کلی می­کند، و آن این است که؛ اگر کافر در سراسر زندگی خود از نعمت های دنیا برخوردار باشد، باز هم بهره­ مندی­اش اندک است. چنان­که در آیه­ ی 38 از سوره­ ی توبه به این مهم اشاره کرده و می­ فرماید: «فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إلا قَلِیلٌ»،[1] چرا که متاع دنیا در معرض زوال بوده و محدود است اما متاع آخرت، جاودانی و نامحدود است؛ چنان­که در آیه­ ی ۱۷ از سوره­ی أعلی می­فرماید: «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أبْقَى».



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص591 و 592.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۸
سعید شریف دینی

«مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»؛ بعد از آن که حضرت ابراهیم علیه السلام  از خدای خویش امنیت و روزی را برای اهل مکه درخواست نمود، ذهنش به این نکته معطوف شد که در آینده نیز ممکن است- همانند هر دوره و برهه از زمان- مردم مکه به دو دسته­ی «مؤمن» و «کافر» تقسیم شوند؛ که در این صورت دعای مزبور شامل هر دو دسته خواهد شد. در حالی که آن حضرت، پیش­تر از گروه کافران و بت­ پرستان برائت جسته بود. چنان­که خدای تعالی نیز در آیه­ ی 114 از سوره­ ی توبه به این مطلب اشاره کرده و می­فرماید: «فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأ مِنْهُ»، به همین جهت حضرت، در این­جا دعای خود را مقیّد نمود. چنان­که خدای تعالی از زبان ایشان این­گونه فرمود: «مَنْ آمَنَ مِنْهُم»، یعنی؛ خدایا روزی را تنها به مومنین از اهل مکه ارزانی ده.

سؤال: چرا حضرت ابراهیم علیه السلام  بدین شکل دعا نمود، و نفرمود: «وَ ارزُق مَن آمَن مِن أهلِه مِن الثَّمَرات»؟

مرحوم علامه در جواب به پرسش می ­نویسد: مقصود و مطلوب آن حضرت این بود که کرامت و حرمتى براى شهر مکه- که بیت الحرام در آنجاست- از خدای تعالی گرفته باشد، و لهذا مقصود حضرت اهل مکه نبود. جهتش هم این بود که خانه­ی خدا در سرزمینى واقع شده که کشت و زرعى در آن واقع نمى‏شود، و اگر این درخواست از جناب ابراهیم علیه السلام صادر نمی­شد، این شهر هرگز آباد نشده و کسى هم در آن­جا دوام نمى‏آورد. حاصل آن که؛ حضرت ابراهیم علیه السلام  درصدد بود تا با دعاى خود شهر مکه را معمور، و خانه­ ی خدا را آباد نماید.[1]


[1]. طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص282.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۷
سعید شریف دینی

«وَ ارْزُقْ أهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ»؛ این بخش از دعای حضرت ابراهیم علیه السلام  به چند صورت مستجاب شد:[1]

الف) در أیام حج، تجّار، انواع کالاهای صنعتی و غیر صنعتی را به سوی شهر مکه سرازیر می کردند. چون در ایام مذکور، مردم از سایر بلاد آن­جا حضور دارند.

ب) ماه های حج، بر اساس سال قمری رقم می­خورد در حالی که تحویل سال، شمسی است. از آن­جا که شهر مقدس مکه فاقد کشاورزی و رونق بود، خدای تعالی دعای حضرت ابراهیم علیه السلام   را مستجاب نمود تا مردم این شهر در طول سال از رفاه و محصولات فراوان بهره ­مند بوده، این سرزمین را ترک نکرده و همواره در آن شهر آباد بمانند. بنابراین، لازم بود که ثمرات از شهرهای دور به سوی مکه سرازیر شود، چنان­که حضرت امام باقر علیه السلام   فرمود: «إِنَّ الثَّمَرَاتِ تُحْمَلُ إِلَیْهِمْ مِنَ الْآفَاقِ وَ قَدِ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ حَتَّى لا یُوجَدَ فِی بِلادِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ ثَمَرَةٌ إلا تُوجَدُ فِیهَا حَتَّى حُکِیَ أنَّهُ یُوجَدُ فِیهَا فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ فَوَاکِهُ رَبِیعِیَّةٌ وَ صَیْفِیَّةٌ وَ خَرِیفِیَّةٌ وَ شِتَائِیَّة».[2]

ج) مقصود از ثمرات، میوه‌های دل مردم است.[3] چنان­که در آیه­ ی ۲۷ از سوره­ ی آل عمران فرمود: «فَاجْعَلْ أفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ». و در حدیثی به نقل از حضرت امام صادق علیه السلام   چنین آمده است: «أنَّهُ تَعَالَى عَنَى بِقَوْلِهِ: «وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ»، ثَمَرَاتِ الْقُلُوبِ أیْ حُبِّهِمْ إِلَى النَّاسِ لِیَأْتُوا إِلَیْهِم‏»،[4]

البته، این احتمال نیز هست که این قبیل روایات از باب جری و تطبیق بر مصداق باشد و نه تفسیر.



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص604 و 605.

[2]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین‏(1405هـ ق)ج2، ص96؛ گنابادى، سلطان محمد(1408هـ ق)ج‏1، ص145؛ فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله (1419هـ ق)ج‏1، ص337.

[3]. ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص388؛ همچنین، ر.ک: فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله (1419هـ ق)ج‏1، ص337؛ و نیز، ر.ک: فیض کاشانى، ملا محسن(1418هـ ق)ج‏1، ص65.

[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1403هـ ق)ج27، ص74.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۴
سعید شریف دینی

«بَلَداً ءَامِناً»؛ این بخش از آیه، به دو درخواست و دعا اشاره دارد:

الف) «رَبِّ اجعَل هَذَا بَلَداً»؛ سرزمین مکه تا آن روز و قبل از این دعا، به صورت شهر نبود، لکن خدای تعالی به برکت دعای حضرت ابراهیم علیه السلام  آن مکان را تبدیل به شهر نمود.[1]

ب) «آمِناً»؛ که این شهر، أمن و أمان باشد. به همین جهت چنین گفته شده: «أی؛ ذا أمن، کما یقال: بلد أهل، أی؛ ذو أهل».[2]

روایاتی که پیرامون بحث امنیت در سرزمین مکه وارد شده است، به دو دسته تقسیم می­شود:

دسته­ی اول: روایاتی که می­فرمایند: قبل از دعای حضرت ابراهیم علیه السلام   سرزمین مکه أمن بود، چنان­که در روایتی آمده است: «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه السلام یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى حَرَّمَ مَکَّةَ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأرْضَ‏ فَهِیَ حَرَامٌ إِلَى أنْ تَقُومَ السَّاعَةُ لَمْ تَحِلَّ لِأحَدٍ قَبْلِی وَ لا تَحِلُّ لِأحَدٍ مِنْ بَعْدِی وَ لَمْ تَحِلَّ لِی إلا سَاعَةً مِنَ النَّهَار».[3]

دسته­ی دوم: روایاتی که می­ فرمایند: این سرزمین با دعای حضرت ابراهیم علیه السلام   حرم الهی و مأمن مردم شد و پیش از آن همانند سایر بلاد بود. دلیل این سخن، کلام نبی مکرم اسلام صل الله علیه السلام است که فرمود: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ حَرَّمَ مَکَّةَ وَ إِنِّی حَرَّمْتُ الْمَدِینَةَ».[4]

آن­گاه مرحوم طبرسی در جمع بین این دو دسته از روایات می فرماید: «و إنما تأکدت حرمته بدعائه»، یعنی با دعای حضرت ابراهیم علیه السلام  حرمت مکه تاکید شده است.[5]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏12، ص68.

[2]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص387؛ طب‍رس‍ی‌، ف‍ض‍ل‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌(1428هـ ق)ج‏1، ص78.

[3]. ابن بابویه، محمد بن على‏(1413هـ ق)ج2، ص245 و 246؛ مجلسی، محمد تقی(1414هـ ق)ج‏7، ص229.

[4]. راوندى، قطب الدین سعید(1405هـ ق)ج1، ص291؛ کاشانى، ملا فتح الله‏(1336هـ ش)ج‏1، ص288؛ عروسى حویزى، عبد على بن جمعه‏(1415هـ ق)ج‏1، ص125.

[5]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص387؛ همچنین، ر.ک: قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص145؛ و نیز، ر.ک: کاشانى، ملا فتح الله (1423هـ ق) ج‏1، ص232.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۰۹:۵۷
سعید شریف دینی

«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا»؛ کلمه ­ی «إذ»- به معنای «به یاد آور»- عطف بر «إذ» در آیه­ی پیشین بوده[1] و ظرف برای «اُذکُر»- که مقدر است- خواهد بود.[2] و کلمه­ ی «هذا» اشاره به «بلد»- یعنی مکه- است.[3]

این بخش از آیه­ ی مورد بحث، حکایت از دعا دارد؛ چرا که اگر سافل به عالی امری نماید، به آن، درخواست یا دعا گفته می­شود. و لهذا؛ این دعا، درخواست و تقاضای بنده­ای از مولای خود بوده و به دو نکته اشاره دارد:

الف) سرزمین مکه محبوب­ترین زمین­ها در نزد خداوند است، چنان­که در حدیثی این­گونه می­خوانیم: «عَنْ أبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ أحَبُّ الْأرْضِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَکَّةُ وَ مَا تُرْبَةٌ أحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا...».[4]

ب) سرزمین مکه از دیرباز، مهد توحید، کانون دین الهی و جایگاه انبیاء عظام  و اولیاء الهی بوده است،[5] چنان­که در آیه ­ی ۹۶ از سوره­ ی آل عمران می­ فرماید: «إِنَّ أوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِّلْعَالَمِینَ».



[1]. قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص145.

[2]. طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر(1412هـ ق)ج‏1، ص425؛ بلاغى نجفى، محمد جواد(1420هـ ق)ج‏1، ص127؛ ابن عجیبه، احمد(1419هـ ق)ج‏1، ص164.

[3]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص387؛ مغنیه، محمد جواد(1425هـ ق)ص24؛ طب‍رس‍ی‌، ف‍ض‍ل‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌(1428هـ ق)ج‏1، ص78.

[4]. ابن بابویه، محمد بن على‏(1413هـ ق)ج‏2، ص243؛ مجلسی، محمد تقی(1414هـ ق)ج‏7، ص219؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏(1409هـ ق)ج‏13، ص243.

[5]. تفسیر جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص601.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۰۹:۵۴
سعید شریف دینی

جواب: برای پاسخ به این سؤال، وجوه ی بیان شده است:[1]

1. این تعبیر بدان جهت است که مردم هر سال بتوانند به حج روند.[2] و این­گونه نباشد که تصور کنند فقط یک بار رفتن در تمام مدت عمر کافی است. چنان­که فخر رازی از این جمله، حج عمره را ثابت می کند زیرا چنین حجی، در هر سال یک بار مستحب خواهد بود.[3]

2. این تعبیر می­خواهد چنین اعلان کند که حاجی به هنگام بازگشت از حج، قصد انصراف و عدم بازگشت به آن دیار را ننماید،[4] بلکه همواره بازگشت خویش را تؤام با نیت تکرار در نظر داشته باشد. چنان­که در روایت آمده است؛ اگر هر کدام از شما به هنگام بازگشت از حج، نیت کند که در آینده مجدداً بازگردد به عمرش افزوده شود،[5] و اگر چنین نیتی نکند عمرش کوتاه می­ گردد و ... .[6]

3. این تعبیر به حالات و وظایف مردم اشاره می­کند؛ یعنی خوب است که انسان در تمام لحظات خویش- به­ خصوص هنگام قرائت ادعیه و خواستن حاجات- روی او به قبله باشد به جز آن صورتی که رو به قبله بودن حرام است و در جای خود بحث شده است. بر همین اساس در منابع روایی ما چنین آمده است: «إِنَّ شَرَفَ الْمَجَالِسِ مَا اسْتُقْبِلَ بِهِ الْقِبْلَة...».[7]

د) «وَ أمنَاً»: مقصود، امنیتِ تشریفیِ تشریعی و واقعیِ تکوینی است.[8] به بیان دیگر؛ امنیت آن، تخلف ­ناپذیر است. البته برخی معتقدند؛ مقصود از این جعل، تکوینی نخواهد بود زیرا بسیارى از قتل­ها و خونریزى‏ها- خواسته یا ناخواسته- در این حرم واقع شده و می ­شود که این مسئله با جعل تکوینى منافات دارد.[9] همانند جمیع حوادثی که خواسته یا ناخواسته در مسجد الحرام و یا نقاط پیرامون واقع می­شود.

هـ) «وَ اتَّخَذُوا»: این جمله عطف بر جمله ­ی «جَعَلنَا»[10]- در صدر آیه- و در قالبِ فعل امرِ إرشادی و إنشائیه است،[11] و جمله­ ی پیشین- هرچند در ظاهر، خبری است و لکن- در معنای تشریع و انشاء بوده و بر امر دلالت می­کند.

و) «مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلَّى»: کلمه­ ی «مصلّی»، اسم مکان از «صلاة» به معنای «دعاء» است.[12] صلاةِ طواف، محلی می­خواهد که آن محل را مصلّی می­گویند. فقهای ما به وسیله­ ی این آیه استدلال کرده­اند بر این که؛ «صلاةِ طواف» همانند «طواف» واجب است.[13] زیرا خداوند به نماز طواف امر کرد و ظاهر امر نیز مقتضی وجوب است،[14] و غیر از این نماز هم نماز دیگری نیست تا نزد مقام خوانده شود. پس لازم است آیه را به نماز طواف اختصاص داد.

در ارتباط با معین نمودن مقام ابراهیم علیه السلام  اقوالی مطرح شده است،[15] از جمله:

1. این بخش از آیه می­فرماید: جمیع مناسک حج به مقام ابراهیم علیه السلام   است.

2. آیه اشاره دارد به این مسئله که؛ مقام ابراهیم علیه السلام   سرزمین عرفه و مزدلفه و جمرات است.

3. جمله­ ی مزبور اشاره دارد به این مطلب که مجموعِ حرم، مقام ابراهیم علیه السلام   است.

4. این آیه به مکان تشریعِ نماز طواف اشاره دارد؛ زیرا حج­گذار مکلف است بعد از اتمام طواف، پشتِ مقام ابراهیم علیه السلام   دو رکعت نماز به­جا آورد. چنان­که در روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام   چنین آمده است: «عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام   أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ طَوَافَ الْفَرِیضَةِ وَ نَسِیَ أنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ- فَقَالَ یُصَلِّیهِمَا وَ لَوْ بَعْدَ أیَّامٍ إِنَّ اللَّهَ یَقُول: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى»».[16]

ز) «وَ عَهِدْنَا إِلىَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ»: کلمه­ی «عَهد» در این­جا به معنای «امر» است- «أمَرنَاهُمَا وَ ألزَمنَاهُمَا،[17] و أوجبنا علیهما[18]- یعنی؛ ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم و آن دو نفر را ملزم کردیم که کعبه را پاک کنند.

ح) «أن طَهِّرَا بَیتِی»: وقتی کلمه­ ی «أن» با الفاظی بیاید که معنی «قول» بدهد- مثل «عَهِدنَا»- برای محکیِ قول و تفسیر می­آید.[19]

اضافه­ ی «بیت» به یاء متکلم، نشانه­ی «تشریف» است.[20] بی­تردید خداوند خانه ندارد چون او مکان ندارد پس اگر می­فرماید: «خانه­ ی من» می­خواهد به این مکان شرافت ببخشد. نظیر؛ «شهر الله، بیت الله».[21]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص382؛ و نیز، ر.ک: مترجمان(1377هـ ش)ج‏1، ص168(پاورقی).

[2]. فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله (1419هـ ق)ج‏1، ص310؛ کاشانى، ملا فتح الله (1423هـ ق)ج‏1، ص228؛ حسینی شیرازی، سید محمد(1423هـ ق)ص29.

[3]. فخر رازى، محمد بن عمر(1420هـ ق)ج‏4، ص42؛ همچنین، ر.ک: جصاص، احمد بن علی(1405هـ ق)ج‏1، ص89.

[4]. طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص451؛ همچنین، ر.ک: جصاص، احمد بن علی(1405هـ ق)ج‏1، ص89؛ و نیز، ر.ک: ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو(1419هـ ق)ج‏1، ص289.

[5]. کلینى، محمد بن یعقوب‏(1407هـ ق)ج‏4، ص281؛ ابن بابویه، محمد بن على‏(1413هـ ق)ج‏2، ص220؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏(1409هـ ق)ج‏11، ص151.

[6]. مجلسی، محمد تقی(1414هـ ق)ج‏7، ص134؛ شبر، سید عبدالله(1428هـ ق)ص215؛ قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص140.

[7]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏(1404هـ ق)ص27؛ همچنین، ر.ک: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1403هـ ق)ج‏74، ص128.

[8]. صادقى تهرانى، محمد(1365هـ ش)ج‏2، ص136؛ همچنین، ر.ک: طیب، سید عب الحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص187.

[9]. همان.

[10]. دعاس و حمیدان و قاسم(1425هـ ق)ج‏1، ص53 و 54؛ محی الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص183و184؛ نحاس، ابوجعفر احمد بن محمد(1421هـ ق)ج‏1، ص76.

[11]. داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج‏3، ص84؛ حسینى همدانى، سید محمد حسین(1404هـ ق)ج‏1، ص336.

[12]. طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص280؛ ر.ک: داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج‏3، ص68.

[13]. طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص453؛ راوندى، قطب الدین سعید(1405هـ ق)ج‏1، ص273؛ زحیلى، وهبة بن مصطفى(1418هـ ق)ج‏1، ص309.

[14]. قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص144.

[15]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص383؛ همچنین، ر.ک: طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص453؛ و نیز، ر.ک: قرطبی، محمد بن احمد(1364هـ ش)ج‏2، ص113.

[16]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص38؛ قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص140؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏(1409هـ ق)ج13، ص433.

[17]. کاشانى، ملا فتح الله (1423هـ ق)ج‏1، ص231؛ طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص384 و385؛ دخیل، على بن محمد على(1422هـ ق)ص29.

[18]. بغدادى، علاء الدین على(1415هـ ق)ج‏1، ص79.

[19]. ر.ک: نحاس، ابوجعفر احمد بن محمد(1421هـ ق)ج‏1، ص77؛ همچنین، ر.ک: قرطبی، محمد بن احمد(1364هـ ش)ج‏2، ص114.

[20]. طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص188؛ حسینى همدانى، سید محمد حسین(1404هـ ق)ج‏1، ص335؛ اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج‏1، ص611.

[21]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص379.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۱۶
سعید شریف دینی