بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

۲۴ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

«قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُ‌کُم بِهِ إِیمَانُکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین»؛ خدای تعالی در این بخش از آیه با لحنی توأم با سرزنش خطاب خود را متوجه یهودیان معاصر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و مدعیِ ایمان نموده و به فرستاده­ی خویش فرمان می­ دهد: به یهودیان معاصرِ خود- که همان پیروان گوساله­ پرستان­ اند- بگو: چقدر بد است آنچه ایمانتان شما را به آن امر می­کند. این چگونه ایمانی است که در آن توصیه به امور ناروایی همچون گوساله­ پرستی می­نماید، حرکتی که حاصل آن فقط کفر بر خدای تبارک و تعالی است؟!

این نحوه­ ی ایمان و دین­داریِ شما مثل آن می­ماند که بگویید: ما فقط به دین حضرت موسی علیه السلام  ایمان آورده­ایم زیرا در این دین به ما توصیه شده است که اسلام را پذیرا نشده و از پیامبر اسلام صل الله علیه و آله تبعیت ننماییم![1] بنابراین، سخن مزبور کنایه از آن دارد که این گروه، فاقد ایمانِ حقیقی و راستین بوده و حتی به انبیاء و کتاب­ های خود نیز کمترین اعتقادی نداشته و ندارند. حاصل آن که؛ این ایمانِ ادعایی شما، ایمان نیست بلکه صرفاً توهّم ایمان است.



[1]. ر.ک: حسینی شیرازی، سید محمد(1423هـ ق)ص24.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۱
سعید شریف دینی

«قَالُواْ سَمِعْنَا وَ عَصَیْنَا وَ اُشْرِ‌بُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْل بِکُفْرِهِمْ»؛ مقصود این بخش از آیه ­ی شریفه این است که آنان به حسب کلام و گفتار، سخن را پذیرفتند اما هنگام عمل و التزام، از آنچه بدان مأمور شده بودند پیروی نکردند.[1]

به طور قطع این سخنان به زمان حضرت موسی علیه السلام   اختصاص نداشته و گویای لجاجت و تمرّد یهودیانِ عصر پیامبر اسلام صل الله علیه و آله نیز خواهد بود، چنان­که هدف آیه از این سخنان مطرح کردن وجه اشتراکِ یهودیانِ پیشین با یهودیانِ عصر اسلام در تمرّد و فرمان­ناپذیریِ این گروه است.

بر این اساس، گویا یهودیانِ عصر نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله- با تأسی به اسلاف خود- در پاسخ به آن حضرت مبنی بر ایمان آوردن به ایشان و پذیرش اسلام چنین گفته باشند: «آنچه را که محمد صل الله علیه و آله ما را بدان سوی فرا می­خواند شنیدیم و اطاعت ننمودیم»![2]

آن­گاه آیه ­ی شریفه در ادامه می­ فرماید: این تمرد و سرکشی بدان جهت بود که قلب این گروه به وسیله ­ی گوساله ­پرستی إشباع و سیراب شده بود. بنابراین، اینان به سبب کفر و ضلالتشان، غرق در محبت گوساله شده بودند،[3] تا جایی که این علاقه در اعماق قلبشان نفوذ کرده بود؛ همانند مشروبی که با نوشیدن، در اعماق بدن انسان ریشه دوانده و جزئی از بافت و تار و پود بدنِ فرد می­شود.[4]

گوساله­ پرستی تجسم دنیا و علاقه به مادیات و زخارف دنیوی است، چنان­که این پدیده­ی مشترک در وجود یهودیانِ عصر پیامبر اسلام صل الله علیه و آله- و یهودیان هر عصری- عیان بود و همین امر، مانع پذیرش اسلام از ناحیه ­ی آنان می­شد.



[1]. حسینى همدانى، سید محمد حسین(1404هـ ق)ج‏1، ص256؛ همچنین، ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص300.

[2]. سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله‏(1419هـ ق)ص19؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله(1406هـ ق)ج‏1، ص112.

[3]. کاشانى، ملا فتح الله (1423هـ ق)ج‏1، ص192؛ موسوى سبزوارى، سید عبدالأعلى(1409هـ ق)ج‏1، ص331.

[4]. ر.ک: بلاغى نجفى، محمد جواد(1420هـ ق)ج‏1، ص108.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۶
سعید شریف دینی

«وَ رَ‌فَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّور خُذُواْ مَا ءَاتَیْنَاکُم بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُواْ»؛‌ بالا بردن کوه و مشرف کردنِ آن بر سر بنی اسرائیل برای پذیرش پیمان، گرفتن تورات و عمل به آن با قدرت و جدّیت،[1] و با عزمی راسخ و قوتی کامل[2] از سوی این گروه بوده است، زیرا- همان­طور که در آیه ­ی 63 از همین سوره بحثش گذشت- قوم یهود اساساً انسان­های متمّرد و لجوجی بوده، و به سادگی زیر بارِ دستورات الهی نمی­رفتند. از این­رو حرکت فوق برای خشکاندن ریشه­ ی استکبارطلبی، از بین بردن روحیه ­ی لجاج و تمرد و خلاصه، مالیدن بینیِ این گروه خودکامه به خاک بوده است.



[1]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص541.

[2]. حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص203.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۲
سعید شریف دینی

«وَ إِذْ أخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ»؛ بعد از آیه ­ی 63 و 84 از سوره­ی بقره، این سومین مرتبه ­ای است که این کلمات تکرار می­شود. و لهذا در ارتباط با تکرار این بخش از آیه عده­ ای گفته­ اند: تکرار براى تأکید[1] و اتمام حجت است؛ به این بیان که در مرتبه­ ی اول برای عبرت گرفتن از جریاناتی بود که برای بنی اسرائیل به وقوع پیوست، در مرتبه­ ی دوم، هدف این بود که بر یهود احتجاج نماید.[2]

لکن جناب طیب در «أطیب البیان» می­ نویسد: ظاهر این است که ذکر این آیه در سابق به منظور تفضلات الهى بر بنى اسرائیل و بیان معجزات حضرت موسى علیه السلام  بود، و در این­جا نیز ردّ دیگرى بر گفتار آنهاست که چنین ادعا می نمودند: «نُؤْمِنُ بِما اُنْزِلَ عَلَیْنا».[3]



[1]. عاملى، على بن حسین‏(1413هـ ق)ج‏1، ص126.

[2]. داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج‏2، ص353؛ طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص318.

[3]. طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص107.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۰
سعید شریف دینی

«وَ أنتُمْ ظَالِمُونَ»؛ در مورد «واو» دو احتمال مطرح شده است:

احتمال اول: «واو» حالیه باشد؛[1] و این معنا نسبت به سایر معانی در مورد آیه أظهر است. بر اساس این معنا، می­ فرماید: بنی اسرائیل هیچ عذر و بهانه­ای برای گوساله­ پرستی نداشتند بلکه این عمل از روی ستم­پیشگی و خود خواهی­اشان بوده است. به بیان دیگر؛ آنها در بحث گوساله­ پرستی و ارتکاب این عمل، هرگز نمی­توانند ادعای نسیان، جهل، اضطرار و یا اکراه کنند. چون ظالم به کسی گفته می­شود که با وجود علم به حقانیت مسئله­ ای، از آن سرپیچی کند، چنان­که قوم بنی اسرائیل چنین کردند.

احتمال دوم: «واو» استینافیه باشد؛[2] در این صورت مفاد آیه چنین خواهد بود: اساساً نژاد قوم یهود ستمگری و ستم­ پیشگی است، از این­رو گرایش به گوساله­ پرستی به جهت همان روحیه ­ی نژادپرستی و ستمگری­اشان بوده و عادت این قوم شده است.



[1]. حسینی شیرازی، سید محمد(1424هـ ق)ج‏1، ص132؛ طنطاوى، سید محمد(1407هـ ق)ج‏1، ص128؛ اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج‏1، ص324.

[2]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص538؛ ر.ک: شریف لاهیجى، محمد بن على(1373هـ ش)ج‏1، ص85؛ همچنین، ر.ک: قمى مشهدى، محمد بن محمد رضا(1368هـ ش)ج‏2، ص86.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۴
سعید شریف دینی


«ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ»؛ لکن بعد آن که حضرت موسی علیه السلام  از قوم بنی اسرائیل جدا شد و به میقات رفت، این گروه بهانه­جو- به جای انتخاب راه سعادت­ آفرین که منحصر در عبودیت پروردگار است- گوساله را به عنوان اله خود انتخاب کرده و آن را پرستیدند.[1]



[1]. طب‍رس‍ی‌، ف‍ض‍ل‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌(1428هـ ق)ج‏1، ص317.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۷
سعید شریف دینی

به نظر می ­رسد؛ یک دعوت کامل و جامع، با محوریت سه اصل بنیان نهاده می­شود:

الف) «موعظه»؛ در این آیه، به جای جمله­ ی «آمِنوا بِمَا أنزَلَ علی»، از جمله­ ی «آمِنوا بِمَا أنزَل الله» استفاده نمود؛ و این سخن یعنی همان­گونه که تورات و انجیل کتابی برای هدایت همگان بود، قرآن کریم نیز کتاب همه و فرستاده شده از جانب خداوند است.

ب) «حکمت و برهان»؛ یهودیان می­ گفتند: «نُؤْمِنُ بِمَا اُنزِلَ عَلَیْنَا»، آنها نزول قرآن از سوی خدا را انکار نکردند بلکه فقط تکلیفی را که نسبت به قرآن داشتند از خود سلب و نفی می­نمودند! به بیان دیگر؛ صرفاً خود را مکلّف تبعیت از دین خویش می­نمودند؛ و این همان پلورالیزم فکری و دینی است. بنابراین، آنها گویا با این شیوه­ی فکر و رفتاریِ خود می­گفتند: کسانی که پیش از این برای خود دین و آیینی برگزیده­اند، با آمدن دین جدید نیاز نیست به دین جدید ملحق بشوند!

در حالی که جمله ­ی «وَ هُوَ الحَقّ» درصدد نفی این عقیده ی باطل است، زیرا در این آیه می­فرماید: «وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ»، یعنی حتی کسانی که به تورات و انجیل ایمان دارند نیز باید به مُصدِّق- یعنی قرآن- ایمان بیاورند. چرا که لازمه­ ی انکار قرآن، انکار تورات و انجیل است زیرا این کتب، لازم و ملزوم یکدیگر بوده و از هم قابل انفکاک نیستند. بنابراین، انکار لازم، انکار ملزوم را به دنبال می­آورد.

ج) «جدال أحسن»؛ چنان­که در این آیه می­ فرماید: اگر ادعای شما این است که به موسی و عیسی و تورات و انجیل ایمان دارید، پس بر چه اساس انبیای گذشته را به قتل رسانید؟ فرمود: «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أنبِیَاءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۴
سعید شریف دینی

«قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أنبِیَاءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»؛ فاء در کلمه­ ی «فلم» فاء تفریع است؛ زیرا- بر اساس آنچه مرحوم علامه بیان می­کند- این سخنِ قرآن که فرمود: «پس چرا پیامبران خدا را کشتید؟»، فرع و نتیجه­ ی مدعای یهود بود که مى‏گفتند: «نُؤْمِنُ بِما اُنْزِلَ عَلَیْنا».[1]

بنابراین، حاصل سؤال این است که شما می­ گویید: «ما تنها به تورات ایمان داریم»! اگر سخن شما حق است، و راست مى‏گویید، پس چرا پیامبران خدا را مى‏ کشتید؟ چرا با گوساله‏ پرستی اتان به حضرت موسى علیه السلام  کفر ورزیدید؟ چرا در هنگام پیمان دادن آنگاه که کوه طور بالاى سرتان قرار گرفته بود، گفتید: «سَمِعْنا وَ عَصَیْنا»؟!



[1]. طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص222.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۲
سعید شریف دینی

«مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ»؛ سؤال: در بسیارى از آیات قرآن کریم تصریح شده که یهود کتب الهى را تحریف نمودند، چنان­که سخنانِ خلافِ واقع و نسبت­هاى ناروایی که به خدا و انبیای او می­دهند دلیل قطعى بر این تحریف خواهد بود. بنابراین- و با این توصیفات- چگونه قرآن کریم و پیامبر اکرم صل الله علیه و آله می ­توانند تصدیق­ کننده ­ی این کتب باشند؟!

جواب: علامه­ ی جوادی در این رابطه می­ نویسد: وصف قرآن کریم با جمله ­ی «مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ» مفید چند نکته است:

الف) از باب جدال أحسن؛ اشاره به این است که کفرِ به مصدِّق- یعنی قرآن کریم- کفر به مصدَّق- یعنی تورات- است؛ پس آنها در ادّعای ایمان به تورات نیز صادق نیستند؛ چنان‏که قتل انبیاء نیز گواه دیگری بر عدم صداقت آنان است.

ب) این سخن، صرف‏نظر از این‏که بر حقانیت و آسمانی بودن تورات دلالت دارد، گویای مصونیتِ تورات از تحریف تا عصر پیامبر صل الله علیه و آله است و البته این در صورتی است که مراد از «مَا مَعَهُم» مجموعه­ ی محتویات تورات باشد.

ج) سخنِ مزبور، گویا در قالب یک منّت بوده و شدّت لجاج و ناسپاسی یهود را گوشزد می‏کند؛ زیرا نزول قرآن کریم موجبِ إثبات درستیِ کتاب آنهاست- چون موجب شد که پیش‏گویی‏ های تورات تحقق پیدا کند- اما با این حال آنان از ایمان آوردن به آن سرباز می‏زنند.[1]



[1]. همان، ص525 و 526؛ همچنین- برای اطلاعات بیشتر- ر.ک: طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص98 و 99.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۲:۵۲
سعید شریف دینی

«وَ هُوَ الْحَقُّ»؛ ضمیرِ «هو» به «مَا وَراء» باز می­گردد که همان قرآن است.[1] الف و لام در «الحَقّ» برای استغراق است؛ همان­طور که «ال» در جمله­ی «زیدٌ الرَّجل» برای استغراق بوده و معنایش چنین خواهد بود: «زید، تنها مرد است»؛ یعنی حقیقتِ مردانگی تنها در زید جمع شده است.[2]

بنابراین، در این­جا نیز با عنایت به حرفِ «ال» در کلمه­ ی «الحَقّ» می­گوییم: این آیه ­ی شریفه می­فرماید: شما یهودیانِ عصرِ نزولِ قرآن، در حالی این کتابِ مقدس را انکار می­ کنید که کتابِ مزبور نه تنها فاقد هر نقص و کاستی است که در عصر خود- و تا روز قیامت- حقیقتی یگانه و مطلق است.


[1]. کرمى حویزى، محمد(1402هـ ق)ج‏1، ص11؛ همچنین، ر.ک: طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر(1412هـ ق)ج‏1، ص332؛ و نیز، ر.ک: حائرى تهرانى، میر سید على(1377هـ ش)ج‏1، ص237.

[2]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص524.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۹
سعید شریف دینی