بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

۲۴ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

«قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا اُنزِلَ عَلَیْنَا»؛ از ظاهر این بخش از آیه، دو معنا به دست می­آید:[1]

الف) آنها گفتند: ما به چیزی- همچون؛ تورات- ایمان می­ آوریم که بر خودِ ما نازل شده، و چون قرآن بر ما نازل نشده ما نیز به آن ایمان نمی­آوریم.[2]

ب) آنها گفتند: ما فقط به آنچه بر انبیای بنی اسرائیل نازل شده و کتاب­هایی که آنان آورده­اند، ایمان می­آوریم.[3] بنابراین، مشکل این­جاست که تو از یهود نیستی که اگر بودی ما به تو مؤمن می­ شدیم.

و لکن به نظر می­رسد؛ ظاهر آیه، معنای دوّم را تأیید می­کند، زیرا آیه به صراحت می­فرماید: «یَکْفُرُ‌ونَ بِمَا وَرَ‌اءَهُ»، که این جمله به عنوان شاهدی بر اثبات معنای دوّم است.



[1]. حقى بروسوی، اسماعیل(1405هـ ق)ج‏1، ص181.

[2]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص316؛ گنابادى، سلطان محمد(1408هـ ق)ج‏1، ص11؛ حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص201.

[3]. طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص104؛ آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص323؛ مراغى، احمد بن مصطفى(بی­تا)ج‏1، ص169.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۷
سعید شریف دینی

«وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أنزَلَ اللَّهُ»؛ فعل امرِ «آمِنوا»- در این بخش از آیه- اشاره به امضای اصل مأموریت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله  و شمول دعوت ایشان می­کند.[1] یعنی ایشان مأمور بود که مردم را با بیانی شیوا و صریح به قرآن و ایمان دعوت کند. و لهذا؛ دعوت نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله  یک دعوت جهانی و همگانی بود که بر سه چیز بنیان نهاده شده است:

الف) برهان و حکمت ب) موعظه ج) مجادله­ ی نیکو؛ چنان­که فرمود: «اُدْعُ إِلَی سَبِیلِ رَ‌بِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أحْسَنُ»«نحل/125».



[1]. ر.ک: همان، ص525.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۹
سعید شریف دینی

«وَ لِلْکَافِرِ‌ینَ عَذَابٌ مُّهِین»؛ قرآن کریم یکی از عذاب­ های الهی را «عذاب مُهین» می­داند که به معنای «عذاب خوارکننده»[1] است. و گاهی از این نوع عذاب به «صَغار» تعبیر می­شود، چنان­که آیه­ ی 124 از سوره­ ی انعام در این رابطه می­ فرماید: «سَیُصِیبُ الَّذِینَ أجْرَ‌مُوا صَغَارٌ عِندَ الله...».[2]

با توجه به اعتقادات مغرورانه و خودبرتربینی­های بنی اسرائیل- همانند این که می­گفتند: به جهنم نمی­روند مگر ایّامی معدود، و همگی اهل بهشت هستند، و سایر اعتقادات مستکبرانه­ اشان- لازم بود که خداوند این چهره­ های مغرور و لجوج را با تحقیر کردن و خوار نمودن، عذاب دهد تا درد و رنج تحقیر دیگران را بچشند. چنان­که در بیانی از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام  آمده است: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صل الله علیه و آله یَقُولُ مَنْ سُئِلَ عَنْ عِلْمٍ فَکَتَمَهُ حَیْثُ یَجِبُ إِظْهَارُهُ وَ یَزُولُ- تَزُولُ[3]- عَنْهُ التَّقِیَّةُ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنَ النَّار».[4]



[1]. کاشانى، ملا فتح الله‏(1336هـ ش)ج‏1، ص235؛ طیب، سید عبدالحسین‏(1378هـ ش)ج‏2، ص103؛ حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص200.

[2]. ر.ک: میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج‏3، ص473.

[3]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1403هـ ق)ج‏2، ص72 و ج7، ص217.

[4]. العسکری، الحسن بن علی علیه السلام (1409هـ ق)ص402؛ فیض کاشانی، ملا محسن(1415هـ ق)ج‏1، ص163؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1403هـ ق)ج2، ص72.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۵
سعید شریف دینی

«فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَی غَضَبٍ»؛ در تفسیر این بخش از آیه- که از دو غضب خبر می­ دهد- احتمالاتی بیان شده است که به برخی از آنها پرداخته می­شود:[1]

الف) غضب اوّل هنگامى بود که یهود قبل از بعثت پیامبر صل الله علیه و آله تورات را ضایع کرده[2] و آن را تحریف کردند، و غضب دوّم زمانى بود که بعد از بعثت، وجود مقدس آن حضرت را انکار نمودند.[3]

ب) غضب اوّل زمانى بود که یهود گوساله را پرستش کردند، و غضب دوم هنگامى بود که پیامبر صل الله علیه و آلهرا منکر شدند.[4] و نیز غضب دوم را گفته­ اند: زمانی بود که ماهی­ گیری را در روز شنبه حلال کردند.[5]

ج) غضب اوّل هنگامى بود که حضرت عیسى علیه السلام - و إنجیل[6]- را انکار کردند، و غضب دوّم زمانى که پیامبر اسلام؟صل؟- و قرآن[7]- را باور نکردند.[8]

د) این تعبیر براى إفاده­ی تأکید و مبالغه- و تشدید حال بر آنها[9]- است و چون غضب الهى به هیچ وجه از اینان جدا نمی­شود پس گویا دائماً در حال تکرار است.[10] و آنها با این حرکت مرتکب امر عظیمی شدند.[11]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: همان، ج5، ص505-502.

[2]. ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو(1419هـ ق)ج‏1، ص217؛ ثعلبى نیشابورى، ابواسحاق احمد بن ابراهیم‏(1422هـ ق)ج‏1، ص235؛ بغدادى، علاء الدین على(1415هـ ق)ج‏1، ص60.

[3]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص314.

[4]. همان؛ همچنین، ر.ک: طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص349؛ و نیز، ر.ک: اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج‏1، ص491.

[5]. سمرقندى، نصر بن محمد بن احمد(1418هـ ق)ج‏1، ص73.

[6]. ثعلبى نیشابورى، ابواسحاق احمد بن ابراهیم‏(1422هـ ق)ج‏1، ص235؛ بغوى، حسین بن مسعود(1420هـ ق)ج‏1، ص142؛ بغدادى، علاء الدین على(1415هـ ق)ج‏1، ص60.

[7]. همان.

[8]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص314؛ طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص349؛ سمرقندى، نصر بن محمد بن احمد(1418هـ ق)ج‏1، ص73.

[9]. ابن عطیه اندلسى، عبدالحق بن غالب(1422هـ ق)ج‏1، ص179؛ اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج‏1، ص491.

[10]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص314؛ همچنین، ر.ک: حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج‏1، ص200؛ و نیز، ر.ک: کاشانى، ملا فتح الله‏(1336هـ ش)ج‏1، ص235.

[11]. نیشابورى، نظام الدین حسن (1416هـ ق)ج‏1، ص333.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۱
سعید شریف دینی