«مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ»؛ کلمه ی «مَنَعَ»- فعل ماضی- یعنی از چیزی دست برداشت و منصرف شد.[1] و همچنین؛ به معنای مصدریِ «بازداشتن» نیز آمده است.[2] چنانکه بسیاری از لغویّون این کلمه را به معنای «وجود حائل بین شخص و چیزی که آن را اراده کرده» معنا نموده اند.[3] واژهی مزبور با کلماتی همچون؛ «بخشیدن» و «عطا کردن»[4] در تضاد است؛ وقتی که میگوییم: «رجل مانع أو منّاع»، یعنی مردی که بخیل است.[5]
و حال آن که؛ واژهی «مَنِیع» برخلاف کلمه
ی «مَنْع» معنا میشود؛ چنانکه «رَجُلٌ مَنیِع» به مردی گفته میشود که در اوج عزت و توانایی است[6] به طوری که راهی به سوی او نیست. همچنین؛ «حِصنٌ مَنِیع» به معنای دژ تسخیرناپذیر است که دسترسی به آن غیرمقدور خواهد بود.[7] مؤنث این واژه، «مَنِیعة»- أی؛ «إمرأةٌ مَنیعَة»[8]- است. همچنین؛ اضافه ی «مساجد» به «الله» تشریفی است،[9] نظیر اضافه ی «بیت» به «ی» در آیه ی «طَهِّر بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ»«بقره/125».[10]
حاصل آن که؛ یکی از قوانین اسلام، دفاع و مقابله با افرادی است که اسبابِ منع و بسته شدن مراکز فرهنگی و دینی اسلام را فراهم آورده، موجب تخریب و ویرانی آنها میشوند. و این، حرکتی است که نتیجهاش رواج و فساد تدریجی در سرزمینهای اسلامی خواهد بود. در حالی که مسجد، مهمترین و اصلیترین جایگاه برای رشد دین و مرکز کانون پرورش فرهنگ ناب اسلام است. تمسک به مساجد الهی به عنوان یک پشتوانه و ریسمان محکم، از انسان در برابر جمیع حوادث و فتنههای رنگارنگ محافظت نموده، راه مبارزه و مقابله با مانعین و دشمنانِ دین را به او میآموزاند.
[1]. بستانی، فؤاد افرام(1370هـ ش)ص129.
[2]. قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج6، ص292.
[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم(1414هـ ق)ج8، ص343؛ طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج1، ص417؛ همچنین، ر.ک: مصطفوى، حسن(1430هـ ق)، ج11، ص179.
[4]. ابن منظور، محمد بن مکرم(1414هـ ق)ج8، ص343؛ قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج6، ص292؛ طریحی، فخر الدین بن محمد(1380هـ ش)ج4، ص۳۹۴.
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص779.
[6]. ر.ک: طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج1، ص417؛ همچنین، ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص360؛ و نیز، ر.ک: الفراهیدی، الخلیل بن احمد(1409هـ ق)ج2، ص163.
[7]. بستانی، فؤاد افرام(1370هـ ش)ص875.
[8]. طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج1، ص417؛ الفراهیدی، الخلیل بن احمد(1409هـ ق)ج2، ص163؛ طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص360.
[9]. ابوالفتوح رازى، حسین بن على(1408هـ ق)ج2، ص120.
[10]. مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج1، ص379.