«فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأمْرِهِ»؛ فرمان مزبور در آیهی مورد بحث به موقت بودنِ مسئله ی عفو و صَفح، اشاره دارد. تا این که دستور بعدیِ خداوند در آیه ی 29 از سوره ی توبه صادر شد و فرمود: «قَاتِلُواْ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الآخِرِ... حَتىَ یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُون»،[1] و البته؛ از طرفی برخی دیگر معتقدند: دستور نبرد در آیه ی أخیر ناسخِ جمله ی «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» است.[2]
سؤال: به چه جهت آیه ی أخیر، ناسخِ جمله ی «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» است؟
علامه جوادی در این ارتباط مینویسد: نسخ مصطلح، در موردی است که دلیلِ منسوخ در دوام و استمرار، ظهور داشته باشد و دلیلِ ناسخ اساس آن را در مقامِ بقاء منهدم کند. در حالی که فرمانِ عفو و صفح، در آیهی مورد بحث نه تنها در دوام ظهور ندارد، بلکه با وعدهی تحوّل و نویدِ تبدّل همراه است و در چنین موردی مجال نسخ نیست؛ خواه آن دلیل منسوخ به امر تکوینی مقیّد و به غایت عینی مغیّا باشد؛ و یا به امر تشریعی مقیّد و به غایت اعتباری مغیّا و از سنخ حکمت عملی باشد.[3]
[1]. حسینى همدانى، سید محمد حسین(1404هـ ق)ج1، ص291؛ جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۱۵۹.
[2]. جصاص، احمد بن علی(1405هـ ق)ج1، ص74؛ اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج1، ص559؛ میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج1، ص313.
[3]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص159 و ۱۶۰.