بیانِ آراء مطروحه پیرامون واژه ی «خَیرٍ» در آیه 110 سوره ی بقره
«وَ ما تُقَدِّمُوا لِأنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّه»؛ سؤال: مقصود از «خَیرٍ» در این بخش از آیه چیست؟
جواب: در این ارتباط اقوالی مطرح شده است که بیان پارهای از آنها پرداخته میشود:
الف) علامه ی جوادی می فرماید: مراد از «خیر» در آیه ی مورد بحث، همان تجسّم عمل است.[1]
به نظر ما؛ با این که سخن مزبور از استحکام بالایی برخوردار است و لکن این سخن که «خیر» را به تجسّم عمل اختصاص بدهیم، با روح برخی از آیات و روایات در تخالف خواهد بود. به عنوان نمونه؛ آیه ی 57 از سوره ی یوسف، أجر أخروی را «خیر» دانسته و اینگونه معرفی میکند: «وَ لاجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُون».
ب) برخی دیگر از مفسران معتقدند: مقصود از «خَیرٍ»، «ثواب» است؛ «أی؛ تَجِدُوا ثَوابَهُ».[2] لازم به ذکر است علامه جوادی این رأی را به فخر رازی نیز منتسب میکند.[3]
به نظر ما؛ این نظر با آیه ی 30 از سوره ی آل عمران در تخالف است؛ چنانکه فرمود: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أمَداً بَعیداً»، زیرا این آیه دلالت دارد بر این که فرد، عین عمل را مییابد. عینیت به معنای این است که در قیامت عمل هر کس به صورتهای گوناگون ظاهر میشود به طوری که انسان میفهمد این چیزی که مشاهده میکند عین کار اوست منتها آن را در قالب صورتهای بهشتی- همچون؛ نهر شیر یا عسل و قصرها- میبیند. چنانکه فرمود: «مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أنْهارٌ مِّن مَّاءٍ غَیْرِ ءَاسِنٍ وَ أنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَ أنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی وَ لَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فىِ النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أمْعَاءَهُ»«محمد/15».
پس مقصود از عینِ عمل، عینیت مادی نیست بلکه این مسئله همانند غذای سالمی است که آن را میخورید. و در عرف نیز، به رشد و نموی که از خوردن غذای سالم برای بدن ایجاد میشود میگویند: این رشد و نمو عین همان غذای سالم است.
ج) عدهای دیگر از مفسران معتقدند: مقصود از «خیر»، «مال» است، یعنی صدقهای که با رغبت در راه خدا داده می شود.[4]
د) به نظر میرسد؛ قرآن کریم در صدد اشاره به این مطلب باشد که اطاعت از دستورات خداوند، بیهدف نیست، یعنی نظیر اطاعت عبد از مولی و رعیت از کارفرما نیست. بلکه انسانها در آنجا مراتب، مقامات و درجات خودشان را میبینید. زیرا، کلمهی «خیر» اسم تفضیل نیست، بلکه نوعی وصف است- مثل شیخ- به معنای مطلوب، یعنی مطلوب، اصل اعمال و پیامد زیبای آن را خواهید دید. سرنوشت و نهایت کار شما بی هدفی نیست بلکه زندگی یک مسلمان قطعاً دارای غایت و هدف است و شما این هدف و مقصود را در آنجا خواهید دید. برخلاف فردِ کافر که هماکنون به بیهدف بودنِ عملش واقف است. بنابراین، درک هدف والای زندگانیِ موقتِ دنیوی و پی بردن به پوچی زندگی کافر، بزرگترین خیری است که مؤمن از هماکنون به آن رسیده است در حالی که کافر درک فوق را ندارد.
[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۱۷۶-۱۷۴.
[2]. طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص355؛ میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج10، ص271؛ نووى جاوى، محمد بن عمر(1417هـ ق)ج1، ص۳۹.
[3]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۱۷۵ (پاورقی).
[4]. بغدادى، علاء الدین على(1415هـ ق)ج1، ص71؛ بغوى، حسین بن مسعود(1420هـ ق)ج1، ص155.