تبیین تقاضای حضرت ابراهیم علیه السلام در آیه ی 124 سوره ی بقره
«قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ»؛ سؤال: آیا جمله ی مزبور، نوعی طلب کردن به حساب می آید؟
جواب: در این رابطه دو قول وجود دارد:
رأی اول: آری، این سخن، نوعی طلب کردن است؛[1] یعنی حضرت ابراهیم علیه السلام از خدا میخواهد که امامت را در نسل او قرار دهد؛ و هو قول اکثر المفسرین و ظاهر الآیة.
رأی دوم: کلمه ی «مِن ذُرِّیَّتی» سؤال بوده[2] و از باب کسبِ علم و معرفت است؛ یعنی حضرت ابراهیم علیه السلام میخواهد بداند که آیا خداوند امامت را در نسل او قرار میدهد.[3]
به نظر ما نیز؛ وجه دوم صحیح است، زیرا طلب نمودن با جملات و کلمات خاصی ادا میشود، همانند آنچه در ادامه میآید:
الف) «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً»«فرقان/74».
ب) «وَ اجْنُبْنىِ وَ بَنِیَّ أن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ»«ابراهیم/35».
ج) «رَبَّنا إنِّی أسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ»«ابراهیم/27».
د) «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء»«ابراهیم/40».[4]
11. «امامت»، عهد الهی
«قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین»؛ طرح شبهه: برخی می پندارند؛ هرچند مشرک، کافر و ستمکار در حین إبتلا به شرک و کفر و ستم، امامت و پیشوایی به آنان نمیرسد، لکن این عده اگر توبه کرده، مسلمان و محسن و عادل شوند، ظلم گذشته شان موجب آن نخواهد شد که به مقام امامت نرسند. دلیل این گروه بر مدعای خود این است که مشتقّ در متلبّس بالفعل، حقیقت بوده و استعمال آن در «ما انقضی عنه التلبس» مَجاز است.[5] به بیان دیگر؛ شخصی که در گذشته ظالم بوده ولی اکنون توبه کرده و به ملکه ی عدالت و تقوا رسیده است؛ بر چنین فردی، در زمان حال، وصفِ عدالت به طور یقین صادق خواهد بود- یعنی او هماکنون دیگر مصداقِ آیه ی «لا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین» نیست و عنوانِ «ظالم» از ایشان صحّتِ سلب دارد- هرچند پیش از این، ظالم بوده است. در حالی که شیعیان میگویند: امام علیه السلام باید در گذشته، حال، آینده- و خلاصه همهی زمانها- معصوم بوده و طهارتش ذاتی و تشریعی است. بنابراین، به نظر می آید اعتقاد شیعیان با ظاهر آیه مطابقت ندارد، و لهذا بر اساس این بخش از آیه ی شریفه فردی که پیش از این ظالم و عاصی بوده اما اکنون مؤمن و متدین شده می تواند امام باشد.[6]
[1]. اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج1، ص604؛ مغنیه، محمد جواد(1424هـ ق)ج1، ص196؛ حسینی شیرازی، سید محمد(1424هـ ق)ج1، ص176.
[2]. ابن جزى غرناطى، محمد بن احمد(1416هـ ق)ج1، ص97؛ بلاغى نجفى، محمد جواد(1420هـ ق)ج1، ص123؛ شوکانى، محمد بن على(1414هـ ق)ج1، ص160.
[3]. طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص380.
[4]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص468 و 469.
[5]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: همان، ص473-472.
[6]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج1، ص347.