بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی
دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۲۴ ب.ظ

مفرد آمدن دو لفظ «مشرق» و «مغرب» در آیه ی 115 سوره ی بقره

«وَ لِلَّهِ المَشْرِقُ وَ المَغْرِبُ»؛ چرا دو کلمه­ ی «مشرق» و «مغرب» به صورت مفرد آمده است، با این که در آیه­ ی 40 از سوره ­ی معارج جمله­ ی «رَبِّ المَشَارِقِ وَ المَغَارِب‏» به کار رفته است؟

در پاسخ به این پرسش به دو نکته اشاره می­شود:

الف) طلوع و غروب خورشید فقط در محدوده­ی خورشید و ماه نیست بلکه هر ستاره­ای که دارای حرکت است برای خود طلوع و غروبی دارد، چنان­که می­توان گفت: آیه­ ی 40 از سوره ­ی معارج به این نکته اشاره داشته باشد. اما در آیه­ی مورد بحث که به صورت مفرد آمده، می­توان گفت: مقصود، جنس مغرب و مشرق است.[1]

ب) مقصود از این دو واژه­ی «مشرق» و «مغرب»، شرق و غربِ مصطلحِ فقه ی و متعارف نیست تا شامل سایر جهات نشود بلکه مراد، مشرق و مغربِ نسبی است که تقریباً شامل دو نیم دایره­ ی افق می­شود. از این­رو عدم ذکرِ شمال و جنوب برای این است که سایر جهات از این دو جهت مشخص می­شود، یعنی وقتی مشرق و مغربِ اُفق معلوم شد و یا سایر اجرام نورانی آسمان طلوع کردند، آن­گاه سایر جهات نیز معلوم می­گردد.[2] به بیان دیگر؛ مثلاً مى‏ گوییم: دشمنان على علیه السلام  به خاطر عداوت و دوستانش از ترس، فضائل او را پوشاندند، اما با این حال فضائلش شرق و غرب عالم- یعنی همه­ ی دنیا- را گرفته است. بنابراین، شاید بتوان گفت: تکیه بر خصوص شرق و غرب بدین جهت است که انسان، نخستین جهتی را که مى‏ شناسد این دو جهت است و بقیه جهات به وسیله ­ی مشرق و مغرب شناخته مى‏ شود.[3]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: همان، ج6، ص۲۶۹ و ۲۷۰.

[2]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص258 و ۲۵۹.

[3]. مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص348.



نوشته شده توسط سعید شریف دینی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

«وَ لِلَّهِ المَشْرِقُ وَ المَغْرِبُ»؛ چرا دو کلمه­ ی «مشرق» و «مغرب» به صورت مفرد آمده است، با این که در آیه­ ی 40 از سوره ­ی معارج جمله­ ی «رَبِّ المَشَارِقِ وَ المَغَارِب‏» به کار رفته است؟

در پاسخ به این پرسش به دو نکته اشاره می­شود:

الف) طلوع و غروب خورشید فقط در محدوده­ی خورشید و ماه نیست بلکه هر ستاره­ای که دارای حرکت است برای خود طلوع و غروبی دارد، چنان­که می­توان گفت: آیه­ ی 40 از سوره ­ی معارج به این نکته اشاره داشته باشد. اما در آیه­ی مورد بحث که به صورت مفرد آمده، می­توان گفت: مقصود، جنس مغرب و مشرق است.[1]

ب) مقصود از این دو واژه­ی «مشرق» و «مغرب»، شرق و غربِ مصطلحِ فقه ی و متعارف نیست تا شامل سایر جهات نشود بلکه مراد، مشرق و مغربِ نسبی است که تقریباً شامل دو نیم دایره­ ی افق می­شود. از این­رو عدم ذکرِ شمال و جنوب برای این است که سایر جهات از این دو جهت مشخص می­شود، یعنی وقتی مشرق و مغربِ اُفق معلوم شد و یا سایر اجرام نورانی آسمان طلوع کردند، آن­گاه سایر جهات نیز معلوم می­گردد.[2] به بیان دیگر؛ مثلاً مى‏ گوییم: دشمنان على علیه السلام  به خاطر عداوت و دوستانش از ترس، فضائل او را پوشاندند، اما با این حال فضائلش شرق و غرب عالم- یعنی همه­ ی دنیا- را گرفته است. بنابراین، شاید بتوان گفت: تکیه بر خصوص شرق و غرب بدین جهت است که انسان، نخستین جهتی را که مى‏ شناسد این دو جهت است و بقیه جهات به وسیله ­ی مشرق و مغرب شناخته مى‏ شود.[3]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: همان، ج6، ص۲۶۹ و ۲۷۰.

[2]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص258 و ۲۵۹.

[3]. مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص348.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۳۰
سعید شریف دینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی