بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۲۶ ق.ظ

مقصود از «شَیْءٍ» در آیه ی113 سوره ی بقره

«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى‏ عَلىَ‏ شَىْءٍ وَ قَالَت النَّصَارَى‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلىَ‏ شَىْءٍ»؛ سؤال: مقصود از «شَیْءٍ» چیست؟

جواب: در این رابطه احتمالاتی وجود دارد:

الف) «نفی موقعیت در پیشگاه خدا»؛ در این حالت معنای آیه چنین است: یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی در نزد خدا ندارند و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی در نزد خدا نداشته و آنان بر باطل­اند.[1]

ب) «ابطال دین یکدیگر»؛ در این صورت معنای آیه چنین است: یهود گفتند: نصاری چیزی از دین ندارند بلکه دینشان باطل و کفر است، و مسیحیان گفتند: یهودیان چیزی از دین ندارند بلکه دینشان باطل و کفر است.[2]

ج) «نفی ایمان یکدیگر»؛ مقصود از شئِ اول، تدیّن نصرانی­ها به نصرانیت، و مقصود از شئِ دوّم، تدین یهودیان به یهودیت است. یعنی هر کدام از یهود و نصرانی تدین یکدیگر را نفی می‌کردند.[3]

بر اساس احتمال اول؛ هر کدام از یهودیان و مسیحیان، هم اصل نبوت موسی و عیسی علیه السلام و هم مکتب آنها را قبول دارند، لکن یکدیگر را از جایگاه و موقعیّتی که باید در محضر صاحب اصلی دین داشته باشند، نفی می‌کنند.

بر اساس احتمال دوم؛ یهودیان و مسیحیان، اصل نبوت موسی و عیسی  علیه السلام را قبول داشتند، لکن مکتب آنها را رد می‌نمودند. یهودی می‌گفت: دین مسیحیت باطل است و مسیحی می‌گفت: دین یهود باطل است.

بر اساس احتمال سوم؛ هر گروه، تدین به دین و دین­مداری را از گروه دیگر نفی می‌کردند. به بیان دیگر؛ آنها کاری به اصل نبوت و مکتب نداشته و مکتبشان را ثابت می­دانستند اما به هر یک نسبت بی­دینی می‌دادند یعنی کسی که تنها نامش متدین است اما به دینش عمل نمی­کند. این قول از قبیل آیه ­ی 5 از سوره ­ی جمعه است که می­ فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أسْفَارَا...»، یهودیان، تورات می­خواندند ولی همچون حمار آن را به دوش می­ کشیدند، چرا که در مقابل حق تعالی خضوع نکرده، تمرّد ورزیدند و دستاویز وعده­ های مالی شدند.

از نظر ما؛ احتمال سوم قوی­تر است. چون قرآن کریم در آیه­ ی 68 از سوره­ ی مائده می­ فرماید: «قُلْ یَا أهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلىَ‏ شَىْءٍ حَتىَ‏ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَ الْانجِیلَ...»، با دقت در این آیه از جمله­ ی «حَتىَ‏ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَ الْانجِیلَ» نفیِ «لَسْتُمْ عَلىَ‏ شَىْءٍ» روشن می‌شود. زیرا آنها نبوت و مکتب را قبول داشتند، ولی تدینِ یکدیگر را نفی می‌کردند.

­می­توان گفت: ‌دو گروه یهود و نصاری، به نوعی گرفتار پلورالیزمِ دینی بوده و معتقد بودند: هر کس به دین خودش عمل کند اهل نجات است! و لهذا یهودی می‌گفت: مسیحی به دین خودش عمل نمی‌کند و مسیحی نیز همین نسبت را به یهودی می‌داد. در حالی که دین مقدس اسلام، حتی تدیّن آنها به مکتب موسی و عیسی علیه السلامرا هم نفی می‌کند. چرا که این دو گروه اگر در واقعِ امر به دو کتاب آسمانی تورات و انجیل معتقد بوده و حقیقتاً به مبانی و احکام این کُتب ایمان می­آوردند می­بایست اسلام را پذیرا شوند زیرا مهمترین مسئله­ ای که در این کُتب مضبوط بود- و بعدها مورد تحریف واقع شد- بشارت منجی و مژده به آمدن پیامبر آخرالزمان بود.

شریعت ناب و مطهره­ی اسلام ضمن رد و نفی مکتب پلورالیزم، اسلام را دین حقّه معرفی کرده و این حقیقت را در آیه­ ی ۸۵ از سوره­ ی آل عمران بدین شکل بیان می­کند: «وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَ الْإسْلامِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْه‏».[4]


[1]. مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص342.

[2]. فیض کاشانی، ملا محسن(1415هـ ق)ج1، ص180.

[3]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص359.

[4]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۲۱۵-۲۱۰.



نوشته شده توسط سعید شریف دینی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

مقصود از «شَیْءٍ» در آیه ی113 سوره ی بقره

پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۲۶ ق.ظ

«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى‏ عَلىَ‏ شَىْءٍ وَ قَالَت النَّصَارَى‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلىَ‏ شَىْءٍ»؛ سؤال: مقصود از «شَیْءٍ» چیست؟

جواب: در این رابطه احتمالاتی وجود دارد:

الف) «نفی موقعیت در پیشگاه خدا»؛ در این حالت معنای آیه چنین است: یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی در نزد خدا ندارند و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی در نزد خدا نداشته و آنان بر باطل­اند.[1]

ب) «ابطال دین یکدیگر»؛ در این صورت معنای آیه چنین است: یهود گفتند: نصاری چیزی از دین ندارند بلکه دینشان باطل و کفر است، و مسیحیان گفتند: یهودیان چیزی از دین ندارند بلکه دینشان باطل و کفر است.[2]

ج) «نفی ایمان یکدیگر»؛ مقصود از شئِ اول، تدیّن نصرانی­ها به نصرانیت، و مقصود از شئِ دوّم، تدین یهودیان به یهودیت است. یعنی هر کدام از یهود و نصرانی تدین یکدیگر را نفی می‌کردند.[3]

بر اساس احتمال اول؛ هر کدام از یهودیان و مسیحیان، هم اصل نبوت موسی و عیسی علیه السلام و هم مکتب آنها را قبول دارند، لکن یکدیگر را از جایگاه و موقعیّتی که باید در محضر صاحب اصلی دین داشته باشند، نفی می‌کنند.

بر اساس احتمال دوم؛ یهودیان و مسیحیان، اصل نبوت موسی و عیسی  علیه السلام را قبول داشتند، لکن مکتب آنها را رد می‌نمودند. یهودی می‌گفت: دین مسیحیت باطل است و مسیحی می‌گفت: دین یهود باطل است.

بر اساس احتمال سوم؛ هر گروه، تدین به دین و دین­مداری را از گروه دیگر نفی می‌کردند. به بیان دیگر؛ آنها کاری به اصل نبوت و مکتب نداشته و مکتبشان را ثابت می­دانستند اما به هر یک نسبت بی­دینی می‌دادند یعنی کسی که تنها نامش متدین است اما به دینش عمل نمی­کند. این قول از قبیل آیه ­ی 5 از سوره ­ی جمعه است که می­ فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أسْفَارَا...»، یهودیان، تورات می­خواندند ولی همچون حمار آن را به دوش می­ کشیدند، چرا که در مقابل حق تعالی خضوع نکرده، تمرّد ورزیدند و دستاویز وعده­ های مالی شدند.

از نظر ما؛ احتمال سوم قوی­تر است. چون قرآن کریم در آیه­ ی 68 از سوره­ ی مائده می­ فرماید: «قُلْ یَا أهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلىَ‏ شَىْءٍ حَتىَ‏ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَ الْانجِیلَ...»، با دقت در این آیه از جمله­ ی «حَتىَ‏ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَ الْانجِیلَ» نفیِ «لَسْتُمْ عَلىَ‏ شَىْءٍ» روشن می‌شود. زیرا آنها نبوت و مکتب را قبول داشتند، ولی تدینِ یکدیگر را نفی می‌کردند.

­می­توان گفت: ‌دو گروه یهود و نصاری، به نوعی گرفتار پلورالیزمِ دینی بوده و معتقد بودند: هر کس به دین خودش عمل کند اهل نجات است! و لهذا یهودی می‌گفت: مسیحی به دین خودش عمل نمی‌کند و مسیحی نیز همین نسبت را به یهودی می‌داد. در حالی که دین مقدس اسلام، حتی تدیّن آنها به مکتب موسی و عیسی علیه السلامرا هم نفی می‌کند. چرا که این دو گروه اگر در واقعِ امر به دو کتاب آسمانی تورات و انجیل معتقد بوده و حقیقتاً به مبانی و احکام این کُتب ایمان می­آوردند می­بایست اسلام را پذیرا شوند زیرا مهمترین مسئله­ ای که در این کُتب مضبوط بود- و بعدها مورد تحریف واقع شد- بشارت منجی و مژده به آمدن پیامبر آخرالزمان بود.

شریعت ناب و مطهره­ی اسلام ضمن رد و نفی مکتب پلورالیزم، اسلام را دین حقّه معرفی کرده و این حقیقت را در آیه­ ی ۸۵ از سوره­ ی آل عمران بدین شکل بیان می­کند: «وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَ الْإسْلامِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْه‏».[4]


[1]. مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج‏1، ص342.

[2]. فیض کاشانی، ملا محسن(1415هـ ق)ج1، ص180.

[3]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص359.

[4]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۲۱۵-۲۱۰.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۹
سعید شریف دینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی