بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی
چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۳۱ ب.ظ

بطلانِ تقلید کورکورانه در آیه ی 111 سوره ی بقره

«قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»؛ این آیه، به تقبیح تقلید کورکورانه پرداخته و به این نکته إشعار دارد که تقلید و پیروى از دیگران بدون دلیل و برهان فاسد است زیرا اگر تقلید جایز بود از آنها براى اثبات گفتارشان برهان خواسته نمی­شد. در حالی که تحقیق و محاجّه در امر دین و تقاضاى دلیل و برهان بر آن جایز است،[1] چرا که اساس دین بر برهان و حجت بوده و عناصر اصلی دین الهی را برهان تشکیل می‌دهد. بر اساس آنچه گفته شد؛ تقلید جاهل از مجتهد و فقیه بر اساس برهان است اما تقلید عوام از عوام، فاقد منطق و یک تقلید جاهلانه به حساب می­آید. آیه­ ی ۴۳ از سوره­ ی نحل و آیه­ ی ۷ از سوره ­ی انبیاء، دلالت بر جواز تقلید و رجوع به خبره، عالم و کارشناسِ دینی می‌کند؛ می­فرماید: «فَسْئَلُوا أهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون».

6. ساختارشناسیِ واژه­ی «بُرهَان» و اقوال مرتبط

«قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ»؛ «برهان» به معنای بیان، دلیلِ روشن­گر و جدا کننده­ی میان حق و باطل، و صدق و کذب است.[2] به بیان دیگر؛ «برهان» سخنی است که به عنوان حجت و دلیل از آن استفاده می­شود.[3]

پیرامون حرف الف و نون در کلمه­ی «بُرهان» و اصل اشتقاق واژه ­ی مزبور دو دیدگاه موجود است:

الف) حرف نون در این کلمه اصلی باشد؛ که مصدرِ آن «بَرْهَنَةٌ»[4] است، چنان­که می­ گوییم: «بَرْهَنَ، یُبَرْهِن، بَرْهَنَةً».[5]

ب) حرف نون در واژه­ ی مزبور زائده باشد؛ که از «بَرَهَ یَبْرَهُ» اشتقاق شده باشد.[6] راغب می­نویسد: این واژه به هنگام سپید شدن چیزی به کار می­روند.[7] بنابراین معناهایی همچون؛ «سفید» و «روشن»[8] نیز از مشتقات همین معنا خواهند بود.

از این­رو کلمه­ ی مورد بحث بر کلامِ روشنِ بی‌ابهام و بر امرِ بیّنِ بی‌خفاء اطلاق می­شود، و آنگاه از باب «إشتقاق انتزاعی»، واژگانی چون «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرْهَنَةً فهو مُبرهِن» از آن مشتق شده است؛ چنان‌که «سَلْطَنَ یُسَلْطِنُ» از «سُلْطان»- از ماده­ ی «سلط»- اشتقاق یافته است.[9]



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص356.

[2]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۱۸۴.

[3]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص121.

[4]. ر.ک: آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص358؛ همچنین، ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ج۶، ص۱۸۴؛ و نیز، ر.ک: محی الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص168.

[5]. ر.ک: محی الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص168؛ همچنین، ر.ک: مصطفوى، حسن‏(1430هـ ق)ج‏1، ص262؛ و نیز، ر.ک: اب‍ن ‌م‍ن‍ظور، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ک‍رم‌‏(1414هـ ق)ج‏13، ص51.

[6]. ر.ک: آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص358.

[7]. ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص121.

[8]. قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج‏1، ص216؛ قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏1، ص190.

[9]. مصطفوى، حسن‏(1430هـ ق)ج‏1، ص262؛ همچنین، جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص184 و ۱۸۵.



نوشته شده توسط سعید شریف دینی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

بطلانِ تقلید کورکورانه در آیه ی 111 سوره ی بقره

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۳۱ ب.ظ

«قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»؛ این آیه، به تقبیح تقلید کورکورانه پرداخته و به این نکته إشعار دارد که تقلید و پیروى از دیگران بدون دلیل و برهان فاسد است زیرا اگر تقلید جایز بود از آنها براى اثبات گفتارشان برهان خواسته نمی­شد. در حالی که تحقیق و محاجّه در امر دین و تقاضاى دلیل و برهان بر آن جایز است،[1] چرا که اساس دین بر برهان و حجت بوده و عناصر اصلی دین الهی را برهان تشکیل می‌دهد. بر اساس آنچه گفته شد؛ تقلید جاهل از مجتهد و فقیه بر اساس برهان است اما تقلید عوام از عوام، فاقد منطق و یک تقلید جاهلانه به حساب می­آید. آیه­ ی ۴۳ از سوره­ ی نحل و آیه­ ی ۷ از سوره ­ی انبیاء، دلالت بر جواز تقلید و رجوع به خبره، عالم و کارشناسِ دینی می‌کند؛ می­فرماید: «فَسْئَلُوا أهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون».

6. ساختارشناسیِ واژه­ی «بُرهَان» و اقوال مرتبط

«قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ»؛ «برهان» به معنای بیان، دلیلِ روشن­گر و جدا کننده­ی میان حق و باطل، و صدق و کذب است.[2] به بیان دیگر؛ «برهان» سخنی است که به عنوان حجت و دلیل از آن استفاده می­شود.[3]

پیرامون حرف الف و نون در کلمه­ی «بُرهان» و اصل اشتقاق واژه ­ی مزبور دو دیدگاه موجود است:

الف) حرف نون در این کلمه اصلی باشد؛ که مصدرِ آن «بَرْهَنَةٌ»[4] است، چنان­که می­ گوییم: «بَرْهَنَ، یُبَرْهِن، بَرْهَنَةً».[5]

ب) حرف نون در واژه­ ی مزبور زائده باشد؛ که از «بَرَهَ یَبْرَهُ» اشتقاق شده باشد.[6] راغب می­نویسد: این واژه به هنگام سپید شدن چیزی به کار می­روند.[7] بنابراین معناهایی همچون؛ «سفید» و «روشن»[8] نیز از مشتقات همین معنا خواهند بود.

از این­رو کلمه­ ی مورد بحث بر کلامِ روشنِ بی‌ابهام و بر امرِ بیّنِ بی‌خفاء اطلاق می­شود، و آنگاه از باب «إشتقاق انتزاعی»، واژگانی چون «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرْهَنَةً فهو مُبرهِن» از آن مشتق شده است؛ چنان‌که «سَلْطَنَ یُسَلْطِنُ» از «سُلْطان»- از ماده­ ی «سلط»- اشتقاق یافته است.[9]



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص356.

[2]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۱۸۴.

[3]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص121.

[4]. ر.ک: آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص358؛ همچنین، ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ج۶، ص۱۸۴؛ و نیز، ر.ک: محی الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص168.

[5]. ر.ک: محی الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص168؛ همچنین، ر.ک: مصطفوى، حسن‏(1430هـ ق)ج‏1، ص262؛ و نیز، ر.ک: اب‍ن ‌م‍ن‍ظور، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ک‍رم‌‏(1414هـ ق)ج‏13، ص51.

[6]. ر.ک: آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص358.

[7]. ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص121.

[8]. قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج‏1، ص216؛ قرشى، سید على اکبر(1371هـ ش)ج‏1، ص190.

[9]. مصطفوى، حسن‏(1430هـ ق)ج‏1، ص262؛ همچنین، جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص184 و ۱۸۵.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۸
سعید شریف دینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی