بیان سه نکته ی تفسیری در آیه ی 105 سوره ی بقره
«مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أهْلِ الْکِتَبِ وَ لا المُشْرِکِینَ»؛ در رابطه با این بخش از آیه به چند نکته اشاره می شود:
الف) «تبیین واژهی یَوَدُّ»؛ کلمه ی «یَوَدُّ» از «وُدَّ»- به ضمّ و فتح واو- به معنای دوست داشتن چیزی توأم با تمنّی است.[1] با این تفاوت که اگر در معنای محبّتِ خالص استعمال شود مفعولِ این لفظ، مفرد است؛ مانند: «وددتُ الرّجل»، و اگر به معنای تمنّی باشد مفعولش جمله خواهد بود؛ مانند: «وددتُ لو تفعل کذا».[2] همچنین؛ در آیه ی مورد بحث واژه ی «یَوَدُّ» فعل و مفعولِ آن، جمله ی «أنْ یُنَزِّلَ عَلَیکُم...» است.[3]
ب) «اهلِ کتاب از مصادیق کفار»؛ در این آیه ی شریفه مصادیق جمله ی «الَّذینَ کَفَرُوا» دو دسته اند: یکی «اهل کتاب» و دیگری «مشرکان»؛ علّت تقسیمبندی فوق این است که واو در «وَ المُشرِکِین» به «أهل کتاب» عطف شده است زیرا اگر به «الَّذینَ کَفَرُوا» عطف میشد باید کلمه ی «المُشرِکِین» به رفع- یعنی «المُشرِکوُن»- خوانده میشد. نظیر این تقسیم، در اولین آیه از سوره ی بیّنه نیز آمده است؛ چنانکه فرمود: «لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أهْلِ الْکِتَابِ وَ الْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ».[4]
ج) «حکمت تکرار حرف نفی»؛ مبنای نفی مودّت- که در آیه بدان اشاره شد- حسد است.[5] و یهود در این پدیدهی پلید، شهره است؛ شهرتِ یهود به حسود بودن، مایه ی انصراف ذهن و انحصار نفیِ یاد شده در یهود بود و در نتیجه شامل عنوان مشرکان نخواهد شد؛ در حالی که مقصود، بیانِ اشتراکِ این پدیده ی پلید در هر دو گروه و ابتلای هر دو صنف به این بیماری است و این مقصود بدون تکرارِ حرف نفی- یعنی «لا»- حاصل نمیشود. و این مطلب در آیه ی ۱ از سوره ی «بیّنه» بدان پرداخته نشده است ازاینرو در آنجا حرفِ «لا» تکرار نشد.[6]
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1412هـ ق)ص860؛ کاشانى، ملا فتح الله(1336هـ ش)ج1، ص253؛ مکارم شیرازى، ناصر(1421هـ ق)ج19، ص19.
[2]. آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج1، ص349.
[3]. شبّر، سید عبدالله(1412هـ ق)ص56؛ همچنین، ر.ک: بیضاوى، عبدالله بن عمر(1418هـ ق)ج1، ص99؛ و نیز، ر.ک: شریف لاهیجى، محمد بن على(1373هـ ش)ج1، ص95.
[4]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۶، ص۵۳؛ همچنین، ر.ک: نیشابورى، نظام الدین حسن (1416هـ ق)ج1، ص355؛ و نیز، ر.ک: زمخشری، محمود(1407هـ ق)ج1، ص175.
[5]. چنانکه در آیهی ۱۰۹ از همین سوره بدان اشاره شده است.
[6]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۴، ص۵۴.
تمدن بدلی bornos.blog.ir