بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی
شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ب.ظ

وجوه افتراق مفهومِ واژگانِ «معجزه» و «سحر» در آیه ی 103 سوره ی بقره

امور خارق العاده­ای که از انبیاء و اولیاء الهی صادر می­شود با آنچه از ساحران و کاهنان و مرتاضان بروز می­کند بسیار متفاوت است؛ برای نمونه به چند مورد اشاره می­شود:

الف) معجزه، انقلابِ واقعی و خارجیِ اجسام است؛ چنان­که عصای چوبی حضرت موسی علیه السلام  حقیقتاً و در واقع امر، یک اژدها شد، و یا؛ آتش بر حضرت ابراهیم علیه السلام  حقیقتاً سرد شد، و یا؛ دریای نیل برای بنی اسرائیل حقیقتاً و در عالم خارج شکافته شد، و همچنین؛ ماجرای انشقاق قمر به دست مبارک حضرت رسول صل الله علیه و آله که یک رویدادِ حقیقی، مسلّم و خارجی بوده است. در حالی که سحر، انقلاب یک حقیقت نیست بلکه تأثیر در چشم و اذهان، تصرف در خیالِ بینندگان و ارائه ­ی یک امر موهوم است.[1]

ب) هدف پیامبران از آوردن معجزه اثبات نبوت خود است و لهذا معجزه همیشه همراه با ادعاى نبوت است. اما صاحبان سحر و شعبده هدفهاى دیگرى دارند مانند رسیدن به شهرت یا ثروت و یا وادار کردن مردم به شگفتى و تحسین و مانند آنها، و در کنار آنچه انجام می­دهند هیچ­گاه مدعیِ نبوت نیستند. چنان­چه اگر کسى از آنها هم ادعاى نبوت کند به زودى رسوا مى‏شود و خدا دروغ او را آشکار مى‏کند.[2] بنابراین، تأثیرات نفوس پیامبران و اولیاء الهی بر اشیاء خارجی، حکایت از خدا می­کند زیرا آنها انسان کامل بوده و دارای طهارت نفس­اند، برخلاف ساحر که از نفوس شیطانی برخوردار است و سحر را برای منافع مادی و امور شیطانی به کار می­برد. به همین جهت ساحر از کار خود هیچ سودی نمی­برد. حالت چنین فردی همانند آن چیزی است که در آیه ی ۷۶ از سوره­ ی نحل به تصویر کشیده شده، می­ فرماید: «أیْنَمَا یُوَجِّههُّ لا یَأْتِ بِخَیْر».

ج) سحر، عملی است که با موضوع و محمول و مبادیِ تصوّر و تصدیقش، مشخص بوده و قابل تعلیم و انتقال به دیگران است ولی معجزه دارای قانون و قاعده­ ای در حوزه­ ی فکر و تحصیل نبوده و قابل انتقال به غیر هم نمی­باشد. مثلاً کسی نمی­تواند از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله انشقاق قمر را یاد بگیرد، یا دریا را بخشکاند و یا آتش را سرد کند.[3] بنابراین، سحر و شعبده و کارهایى از این قبیل با یکسری آموزش هاى ویژه به دست مى‏آید و هر کسى که استعداد و زمینه­ ی آن را داشته باشد و پیش استاد فنّ برود، آن را می آموزد ولى معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست و فقط پیامبران الهی آن را از جانب خداوند می آورند.[4]



[1]. ر.ک: قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج‏1، ص203؛ همچنین- برای اطلاعات بیشتر- ر.ک: بروجردى، سید محمد ابراهیم(1366هـ ش)ج‏1، ص232.

[2]. یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏3، ص298.

[3]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۵، ص۷۰۰ و ۷۰۱.

[4]. یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏3، ص299.



نوشته شده توسط سعید شریف دینی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

امور خارق العاده­ای که از انبیاء و اولیاء الهی صادر می­شود با آنچه از ساحران و کاهنان و مرتاضان بروز می­کند بسیار متفاوت است؛ برای نمونه به چند مورد اشاره می­شود:

الف) معجزه، انقلابِ واقعی و خارجیِ اجسام است؛ چنان­که عصای چوبی حضرت موسی علیه السلام  حقیقتاً و در واقع امر، یک اژدها شد، و یا؛ آتش بر حضرت ابراهیم علیه السلام  حقیقتاً سرد شد، و یا؛ دریای نیل برای بنی اسرائیل حقیقتاً و در عالم خارج شکافته شد، و همچنین؛ ماجرای انشقاق قمر به دست مبارک حضرت رسول صل الله علیه و آله که یک رویدادِ حقیقی، مسلّم و خارجی بوده است. در حالی که سحر، انقلاب یک حقیقت نیست بلکه تأثیر در چشم و اذهان، تصرف در خیالِ بینندگان و ارائه ­ی یک امر موهوم است.[1]

ب) هدف پیامبران از آوردن معجزه اثبات نبوت خود است و لهذا معجزه همیشه همراه با ادعاى نبوت است. اما صاحبان سحر و شعبده هدفهاى دیگرى دارند مانند رسیدن به شهرت یا ثروت و یا وادار کردن مردم به شگفتى و تحسین و مانند آنها، و در کنار آنچه انجام می­دهند هیچ­گاه مدعیِ نبوت نیستند. چنان­چه اگر کسى از آنها هم ادعاى نبوت کند به زودى رسوا مى‏شود و خدا دروغ او را آشکار مى‏کند.[2] بنابراین، تأثیرات نفوس پیامبران و اولیاء الهی بر اشیاء خارجی، حکایت از خدا می­کند زیرا آنها انسان کامل بوده و دارای طهارت نفس­اند، برخلاف ساحر که از نفوس شیطانی برخوردار است و سحر را برای منافع مادی و امور شیطانی به کار می­برد. به همین جهت ساحر از کار خود هیچ سودی نمی­برد. حالت چنین فردی همانند آن چیزی است که در آیه ی ۷۶ از سوره­ ی نحل به تصویر کشیده شده، می­ فرماید: «أیْنَمَا یُوَجِّههُّ لا یَأْتِ بِخَیْر».

ج) سحر، عملی است که با موضوع و محمول و مبادیِ تصوّر و تصدیقش، مشخص بوده و قابل تعلیم و انتقال به دیگران است ولی معجزه دارای قانون و قاعده­ ای در حوزه­ ی فکر و تحصیل نبوده و قابل انتقال به غیر هم نمی­باشد. مثلاً کسی نمی­تواند از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله انشقاق قمر را یاد بگیرد، یا دریا را بخشکاند و یا آتش را سرد کند.[3] بنابراین، سحر و شعبده و کارهایى از این قبیل با یکسری آموزش هاى ویژه به دست مى‏آید و هر کسى که استعداد و زمینه­ ی آن را داشته باشد و پیش استاد فنّ برود، آن را می آموزد ولى معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست و فقط پیامبران الهی آن را از جانب خداوند می آورند.[4]



[1]. ر.ک: قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج‏1، ص203؛ همچنین- برای اطلاعات بیشتر- ر.ک: بروجردى، سید محمد ابراهیم(1366هـ ش)ج‏1، ص232.

[2]. یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏3، ص298.

[3]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۵، ص۷۰۰ و ۷۰۱.

[4]. یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج‏3، ص299.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۱
سعید شریف دینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی