پاسخ قرآن به بهانهی یهود در آیه ی 97 سوره ی بقره
قرآن کریم، در پاسخ به این سخن و بهانه ی سخیف یهود که «ما با جبرئیل دشمن هستیم!»- چنانکه در بند پیشین بیان شد- چهار جواب میدهد:
الف) «قُلْ مَن کَانَ عَدُوّاً لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىَ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ ای پیامبر صل الله علیه و آله به اینان بگو: هر کس دشمن جبرئیل علیه السلام است در واقع دشمن خداست. زیرا جبرئیل علیه السلام تنها واسطهی نزولِ کتاب، به امر خدا- و نه از جانب خود- بر قلب پیامبر صل الله علیه و آله بوده است،[1] او از خود سخن مستقلی نداشته و شأن و منزلتش فقط امتثال امر خداست.[2]
ب) «مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ»؛ آنچه جبرئیل علیه السلام میآورد، همان مطالبی است که در کتُب پیامبران سابق- و از جمله تورات- بوده است.[3] چنانکه قرآن کریم نیز همانند سایر کتابهای آسمانی مؤیّد پیامبران پیشین و محتوای آن موافق[4]- و نه تکذیب کننده- با آن توراتی است که در نزد شما وجود دارد.[5] و معارف و احکام تورات را تکمیل میکند.[6]
بنابراین، اولاً؛ کفر ورزیدن به آن چیزی که کتاب آسمانیِ شما را تایید میکند، چه معنایی دارد؟![7] و ثانیاً؛ دشمنی با جبرئیل علیه السلام - که وظیفه و مأموریتش تشریح شد- غیر از دشمنی با صُحف الهی و با خود تورات چه چیز دیگری میتواند باشد؟![8]
ج) «هُدًی... لِلْمُؤْمِنِین»؛ جبرئیل علیه السلام حامل قرآنی است که هدایت را برای مؤمنین به أرمغان آورده است.[9] زیرا هدایت یعنی خیرخواهی، پس جبرئیل علیه السلام نیز همچون میکائیل علیه السلام خیرخواه شما خواهد بود.
د) «وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِین»؛ جبرئیل علیه السلام پیامآورِ بشارت، از جانب خدای سبحان است، انسان عاقل چگونه میتواند از بشارت، اغماض و چشم پوشی کند.[10]
حاصل آن که؛ دشمنی و خصومت با جبرئیل علیه السلام - در حالی که او نازل کننده ی وحی الهی است- به معنی دشمنی و بغض با وحی الهی و در نهایت دشمنی با خداوند است.[11]
[1]. طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص325؛ همچنین، ر.ک: طباطبایى، سید محمد حسین(1417هـ ق)ج1، ص229.
[2]. ر.ک: طیب، سید عبدالحسین(1378هـ ش)ج2، ص116.
[3]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص594.
[4]. بغوى، حسین بن مسعود(1420هـ ق)ج1، ص145.
[5]. طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص325.
[6]. حسینى همدانى، سید محمد حسین(1404هـ ق)ج1، ص264.
[7]. طباطبایى، سید محمد حسین(1417هـ ق)ج1، ص229.
[8]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص594.
[9]. ر.ک: طباطبایى، سید محمد حسین(1417هـ ق)ج1، ص229.
[10]. همان.
[11]. صادقى، تهرانى محمد(1419هـ ق)ص15؛ همچنین، ر.ک: طنطاوى، سید محمد(1407هـ ق)ج1، ص219؛ و نیز، ر.ک: قرطبی، محمد بن احمد(1364هـ ش)ج2، ص36.