«لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»؛
واژه ی «قلیل»- برخلاف کثرت-
از نگاه قرآن به «متاع اندک» اطلاق میشود.
همچنین؛ این واژه در مقابل «عزیز» بوده و کنایه از بی مقدار بودن
چیزی میکند. از
اینرو هنگامی که لفظ مزبور در کنار ثمن می آید به ناچیز بودن آن مال اشاره دارد،
زیرا بهره و متاع دنیوی، فانی و زایل شدنى است و هر زوالی چون مدتش کم است خودش هم
قلیل و اندک خواهد بود.
چنانکه قرآن کریم نیز در آیه ی 17 از سوره ی رعد، فعلِ دنیویِ فاقدِ غرض الهی را
همانند کف روی آب، از بین رفتنی و بیاثر دانسته و اینگونه معرفی میکند:
«فَأمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً».
لازم به ذکر است؛ در قرآن کریم، ده
مرتبه کلمه ی «ثَمناً» به کار رفته است؛
همهی موارد کاربردی لفظ مزبور مربوط به کسانی است که آیات خدا را با مقام و پول
معاوضه میکنند، آنها که پیمان و عهد خویش را با خالق خویش نقض کرده، مدتی غرق در
زندگانی دنیا شده و سرانجام، بیدین از دنیا میروند. از این موارد دهگانه، نُه
مورد آن به صورت موصوف و صفت آمده است؛ یعنی لفظ «ثَمناً» به صفتِ «قَلیلاً»
متصف شده است. بهره
و متاع فانىِ دنیوى و زایل شدنى است و هر زایلى چون مدّتش کم است خودش هم قلیل و
اندک است.
و اما؛ در ارتباط با این مسئله که مقصود از ثمنِ
قلیل چیست، دو احتمال وجود دارد:
الف) به هر مالی که قصد دنیوی در آن نهفته شده
و در راه اطاعت خدا مصرف نشود، «ثمن قلیل» گفته میشود. زیرا یکی از اوصاف
نعمات دنیوی، ناچیزی و قلّت آن است. چنانکه آیه ی 77 از سورهی نساء در این
رابطه می فرماید: «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ».
ب) به اموالی که از طریق حرام و باطل به دست
میآید، «ثمنِ قلیل» گفته میشود؛ یعنی همان رشوه هایی که أحبار یهود از
عوامشان میگرفتند. زیرا احساس میکردند که اگر واقعیات را بیان کرده و اوصاف
پیامبر آخرالزمان را- حقیقتاً بر طبق آنچه در تورات آمده بود- نقل نمایند، دیگر از
مالیات و مواهبِ عوام یهود خبری نبوده و از إرتزاق می افتادند. شاهد این سخن نیز
در انتهای آیهی مورد بحث آمده است؛ فرمود: «وَ وَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا
یَکْسِبُونَ» که مقصود، جمع کردنِ مال حرام و رشوهه اى نابه جایى است که بزرگان
یهود از عوام میگرفتند.
.
طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص293؛ همچنین، ر.ک: حسینی شیرازی،
سید محمد(1423هـ ق)ص22.