ایمان به مجموعه ی انبیاء خواستگاه قرآن
«وَ مَا اُوتِىَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أحَدٍ مِّنْهُمْ»؛ نباید بین انبیاء عظام فرق گذاشت، بدین معنا که به بعضی مؤمن و به بعض دیگر کافر شویم؛ چنانکه یهود به حضرت موسی علیه السلام معتقد بودند اما به حضرت عیسی علیه السلام و نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله کفر ورزیدند، و نیز نصاری که به حضرت عیسی علیه السلام معتقدند و لکن نبوت حضرت سلیمان علیه السلام و پیامبر اکرم صل الله علیه و آله را انکار نمودند. و این، مسئله ی مهمی بود که آیه ی 150 از سوره ی نساء بدان اشاره، و چنین فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً»،[1] و در آیه ی 151 از همین سوره نیز به چنین کسانی وعیدِ عذاب داد و فرمود: «اُوْلَئکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقّاً وَ أعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَاباً مُّهِیناً».[2]
نفی تفریق و اعتقاد به مجموعه ی انبیاء الهی به دو نکته اشاره میکند:
الف) ایمان به امرِ واجب، یک نوع ارتباطی است که صدر و ساق هاش یکی و اجزای آن با هم در ارتباطند. یعنی همچنان که ترکِ عمدیِ جزئی از واجبِ ارتباطی همه ی عبادت را باطل میکند همچنین، کفر ورزیدن به برخی از انبیاء عظام هم ریشهی ایمان را قطع و آن را باطل میکند.
ب) تفریق- یا فرق گذاردن- غیر از مسئله ی تفضیل است. چنانکه قرآن کریم خود، قائل به تفضیل است و در آیه ی ۲۵۳ از سوره ی بقره چنین فرمود: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلىَ بَعْضٍ». چرا که تفاضل، تنها مربوط به درجه و رتبه ی بعضی بر بعضی دیگر است اما در بحث اعتقاد به نبوت عامه و اصل رسالت و اعتقاد به همهی انبیاء الهی، امر به صورت یکسان است. در حالی که مسئله ی تفریق- یعنی «یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ»- منجر به تکذیب شده و پیامدش تکذیب و کفر و انکارِ بعضی از انبیاء عظام خواهد بود.[3]