مقصود از «حکمت» در آیه ی 129 سوره ی بقره
در مورد این مطلب که مقصود از «حکمت» چیست؛ شش قول وجود دارد:[1]
الف) «حکمت» در اینجا «سنت» است،[2] بنابراین وظیفهی پیامبر اکرم صل الله علیه و آله آموزش قرآن و سنت نبوی است.
لکن این احتمال نادرست است؛ زیرا «سنت»، ظنّی الصدور است در حالی که به مسائل و معارف متقن و محکم، «حکمت» گفته میشود؛ یعنی آنچه برای اعتبارش به هیچ دلیلی نیاز نیست.
ب) «حکمت»، همان معرفت به امور دین، و تفقه در تأویلِ آیات قرآن کریم است.[3]
لکن و این احتمال نیز قابل نقد است؛ زیرا به وسیله ی تعلیم کتاب، شناخت دین و تأویل آیات و احکام صورت پذیرفته و دیگر نیازی به تکرار ندارد.
ج) «حکمت»، به مواعظ و حلال و حرامی گفته میشود که در قرآن بیان شده است.[4]
لکن این احتمال نیز از باب جری و تطبیق بر مصداق بود و در صدد بیان و ارائه ی تفسیر نیست.
د) «حکمت»، صفت «کتاب» است؛ و قرآن داری چندین صفت است: 1. آیات 2. کتاب 3. حکمت.
لکن این احتمال، در صورتی است که «واو» عاطفه نباشد، در حالی که واژه ی «کتاب» به وسیله ی واو بر «حکمت» عطف شده است. معلوم میشود که حکمت، از موضوعات قرآنی به حساب میآید.
هـ) «حکمت»، چیزی است که خداوند آن را در قلب انسان افکنده، و باعث نورانیت دل میشود.[5] بر این اساس، حکیم به کسی گفته میشود که صاحب قلبی نورانی و باطنی پاک است به گونهای که بسیاری از اسرار عالم را فهمیده و درک میکند.
لکن، این احتمال نادرست است، چون وظیفه ی پیامبر صل الله علیه وآله تشریع احکام و تفصیل آن برای مردم است نه این که ایشان به رسالت مبعوث شده باشد که به مردم درس غیبی داده و درس تصرف در بواطن به آنها بدهد. قرآن کتاب زندگی و حوزه ی آن در قلمرو علوم رفتاری خلاصه میشود، به همین جهت فراتر از این علوم رفتاری نیز از مردم خواسته نشده است.
و) «حکمت»، همان دانش احکام است[6] که فقط از ناحیه ی پیامبران الهی به دست میآید.[7]
این احتمال، مؤید هم دارد؛ زیرا قرآن کریم در آیات 22 تا 39 از سوره ی اسراء، بیست مسئله را مطرح کرده است؛ این آیات، عهده دار بیان مسائل مربوط به توحید، و نیز دربردارنده ی مواعظ، احکام فقهی و حقوقی است.
[1]. ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن(1372هـ ش)ج1، ص395.
[2]. حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد(1363هـ ش)ج1، ص258؛ میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج1، ص411؛ سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله(1419هـ ق)ص101.
[3]. قرطبی، محمد بن احمد(1364هـ ش)ج2، ص13؛ شوکانى، محمد بن على(1414هـ ق)ج1، ص167؛ ابیارى، ابراهیم(1405هـ ق)ج9، ص117.
[4]. ابوالفتوح رازى، حسین بن على(1408هـ ق)ج3، ص283؛ میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج1، ص411؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین(1361هـ ش)ج3، ص323.
[5]. ر.ک: طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج1، ص467؛ همچنین، ر.ک: طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر(1412هـ ق)ج1، ص436.
[6]. نیشابورى، محمود بن ابوالحسن(1415هـ ق)ج1، ص123؛ همچنین، ر.ک: طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج1، ص467.
[7]. دخیل، على بن محمد على(1422هـ ق)ص30.