اصول و مراتب اسلام
«رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»؛ اسلام بر سه اصل و مرتبه استوار است:
الف) اسلام به معنای دین- نه به معنای فعل قلبی و قالبیِ انسان- عین دین است؛ نه چیزی جدای از آن. چنانکه فرمود: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»«آلعمران/19»، و البته برای این دین مراتبی- از قبیل ظاهر، باطن و ...- خواهد بود که همین مراتب برای اسلام نیز متصور و محقق است.
ب) اسلام به معنای فعل جانح های و جارح های که از انسان صادر می شود؛ این مرحله دارای دو درجه ی نازل و عالیه است:
درجه ی نازله ی آن، اقرار و اعتراف به توحید، نبوت و معاد است؛ که آثاری همچون حرمت جان ومال، جواز نکاح، طهارت ظاهری و امثال اینها بر مرتبه ی فوق مترتب میشود. یعنی درجه ای که هنوز اسلام در دل و روح انسان نفوذ نکرده است. چنانکه فرمود: «قالَتِ الْأعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ»«حجرات/14».
و درجه ی عالیه ی آن، مقام تسلیم و انقیاد تامّ و کامل است؛ که در این حالت بین اسلام و ایمان اتّحاد برقرار میشود. چنانکه فرمود: «فَأخْرَجْنَا مَن کاَنَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ * فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ»«ذاریات/36-35». در این شریفه، بدان جهت که مسلمین همان مؤمنین اند پس اسلام نیز همان ایمان است.
بی تردید؛ معنا و مرتبه ی ظاهری اسلام هرگز مراد و مطلوب حضرت ابراهیم علیه السلام نخواهد بود، زیرا چگونه ممکن است مرتبه ی نازلهی فوق، متعلقِ دعاهایی باشد که آن حضرت هنگام تجدید بنای کعبه و برگزاری حج از لسان مبارک خویش نازل میکرد. بلکه آنچه مورد طلب و مقصودِ نظر است همان مرتبه ی عالیه و مقام تسلیم و انقیاد تامّ خواهد بود.[1]
[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج7، ص69-66؛ همچنین، ر.ک: طیب، سید عبدالحسین(1378هـ ش)ج2، ص204.