إتمام حجت بر لجوجان و بهانه جویان در آیه ی 118 سوره ی بقره
«قَدْ بَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُون»؛ این بخش از آیه به عنوان إتمام حجت، و در پاسخ[1] به آن مطالبی بود که تاکنون از زبان درخواست کنندگان معجزات إقتراحی خارج می شد. میفرماید: ما برای مردمی که میخواهند به یقین برسند نشانه های کافی و روشن ارائه داده و میدهیم؛ البته لازم نیست که آیه و معجزه، همواره از قبیل جوشش آب از سنگ و مانند آن باشد، بلکه تعلیم کتاب و سنّت که از راه عادی حاصل نمیشود نیز معجزه است.[2] اما افسوس که جهل، تعصب، عناد، لجاجت، تحزّبگرایی و مسائلی از این قبیل... حجابی بس بزرگ است که چشمه ی زلال معرفت و یقین را گِل آلود کرده و راه حقیقت و یقین را میبندد.
مرحوم طبرسی می فرماید: یقین علمی است که سینه را خنک میکند، به همین مقصود چنین گفته میشود: «وَجَدْتُ بَردُ الیَقِین»، نه این که بگوییم: «وَجَدتُ بَرْدُ العِلم»،[3] زیرا همانگونه که حائل و مانع، از خنک شدن بدنِ انسان جلوگیری میکند به همان طریق، قلبِ ناپاک- به منزله ی پردهای از تعصبیت خنکای یقین را از انسان سلب میکند. قرآن کریم در آیه ی ۲۳ از سورهی انفال می فرماید: «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لاسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّواْ وَّ هُم مُّعْرِضُون». آری، اگر خداوند میدانست که در آمدنِ آن نشانهها نیز مصلحت موجود است حتماً آنها را اظهار میکرد و چون اظهار نکرد پى میبریم که مصلحتى در آنها وجود نداشته و میزان در آنها محقّق نبوده است.[4]