فروختن اصالت و ماهیت انسانی در آیه ی 102 سوره ی بقره
«وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أنفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»؛ سؤال: در بخش پیشین از واژه ی «عَلِمُوا» استفاده شد؛ این کلمه حاکی از علم و آگاهی سحره ی یهود است. و در این بخش، جمله ی «لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» استعمال شد که حکایت از عدم علم و آگاهیِ این عده دارد؛ حکمت این اختلافِ در تعبیر چیست؟
جواب: برای پاسخ به پرسش مورد نظر، به دو نکته اشاره میشود:
اوّلاً: این اختلاف، مربوط به «علم» نیست بلکه اختلاف بر سر «معلوم» است. به بیان دیگر؛ آنها میدانستند که از آخرت بهرهای ندارند اما نمیدانستند که با خرید سحر و کفر ورزیدن، هویت انسانیاشان به تاراج میرود.[1] چه بسا بسیاری از انسانها هستند که نمیدانند گناه، شخصیت وجودی آنها را تارومار میکند. به عنوان مثال، عزّت و سربلندی و آزادی خویش را در برهنگی و پرداختن به شهوات می بینند؛ اینان در متن گمراهی قرار گرفته اند لکن نمیدانند! به همین جهت وقتی سخن از فروشِ هویت و اصالت انسانی به میان آمد، فرمود: «لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»، یعنی ای کاش می دانستند این عده هویت خودشان را به تاراج میگذارند.
در روایت، از کسى که عملش متوجّه حیثیّت انسانى و آخرتِ او نباشد نفى علم شده است. بدون اعتبار مطابقت و عدم مطابقت آن با واقع، چنانکه خداى تعالى در آیه ی مورد بحث ابتدا فرمود: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا...»، و آنگاه میفرماید: «لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»؛ خداوند علم را از آنها نفى کرده است، با این که مطابقت با واقع را براى آنها اثبات کرده است. چون واقع همانطور بود که آنها علم داشتند، ولى چون علمشان متوجّه به جهت استکمالِ انسانیّت نیست علم را از آنها نفى کرده و با نفى علم از آنها جهل را براى آنها اثبات کرده است.[2]
ثانیاً: «علم» بر دو قسم است: «علم حقیقی»؛ و آن، دانشی است که انسان را به صراط مستقیم دعوت میکند. و «علم مجازی»؛ و آن، دانشی است که توأم با جهل و گمراهی است؛ یعنی جهل و نادانی در بطن آن علم خوابیده است.
قرآن کریم کسی که خدای خود را هوای نفسش قرار داده، گمراه مینامد، لکن او گمراهی است که به ظاهر، عالم است! آنچه او فرا گرفته علم نیست بلکه جهل است. زیرا خاصیت علم چنین نیست که انسان را به گمراهی بکشاند؛ قرآن کریم در آیه ی ۲۳ از سوره ی جاثیه اشاره به انسانهایی دارد که همه ی آمال و آرزوهای خویش را در تبعیت نمودن از هوای نفس خویش می دانند، میفرماید: «أ فَرَأیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أضَلَّهُ اللَّهُ».
در اینجا نیز کسی که هویّت انسانیاش را می فروشد، حقیقتاً عالم نیست بلکه نادان و گمراه است. و لهذا؛ جمله شرطیهی «لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» میفرماید: این یهودیانِ شخصیت فروش، ای کاش میدانستند و به این علم حقیقی می رسیدند که دچار چه اشتباهی شدهاند، متأسفانه این گروه خود را عالم و دانا میدانند در حالی که نادان و گمراهند![3]