پاسخ به چند سؤال در آیه ی 73 سوره ی بقره
«فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا»؛ ضمیر مذکّر به مقتول و ضمیر مؤنّث به بقره باز میگردد.[1] معنای این بخش از آیه چنین است: پس ما گفتیم: قسمتی از گاو مذبوح را به مقتول بزنید.
که در واقع با این نحوه ی بیان، پاسخ به چند سؤال مشخص میشود:
سؤال اول: آیا مطلبِ فوق گویای این نکته نیست که حیات، از گاو به مقتول منتقل شده باشد، و آنگاه سخن مزبور موهنِ مسئله ی نسخ باشد؟
جواب: خیر! این معجزه هیچ ارتباطی به مسئله ی نسخ ندارد؛ زیرا در حال حیاتِ گاو، زدن به بدن مقتول، صورت نپذیرفت تا توهّم انتقال حیات از گاو زنده به مقتول مرده رخ دهد.[2] همچنین؛ آیه ی شریفه می فرماید: ما گفتیم: بزنید شما آن مقتول را «بِبَعْضِها»، یعنی به پاره و تکه ای از آن گاو که بیخِ دم او- یا زبانش یا گوش یا ران و یا استخوانى از آن- بود.[3]
سؤال دوم: اگر ذبیحه را در زمانی دیگر به مقتول میزدند، آیا باز هم زنده می شد؟
جواب: خداوند زمان را در اختیار بنی اسرائیل گذارد و از آنان خواسته بود هر موقع که خودشان اراده نمودند، چنین کنند.[4]
سؤال سوم: آیا این عمل، ساحرانه بوده است؟
جواب: ذبیحه را حضرت موسی علیه السلام به مقتول نزد، بلکه این مردم بودند که چنین کردند. از اینرو چگونه می تواند سحر باشد؟![5]
[1]. طیب، سید عبدالحسین(1378هـ ش)ج2، ص59؛ قرشی، سید علی اکبر(1377هـ ش)ج1، ص161؛ داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج2، ص202.
[2]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص204.
[3]. کاشانى، ملا فتح الله(1336هـ ش)ج1، ص214.
[4]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص204.
[5]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج5، ص204.