بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

۱۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

«وَ مَا اُنزِلَ إِلَیْنَا»؛ مصداق بارز «مَا اُنزِلَ»، قرآن کریم بوده[1] و کنایه از این سخن دارد که قرآن برای همه­ی انسان­ها نازل شده است. واژه­ ی «إلَینا» دلالت بر این نکته می­کند که قرآن کریم محدود به هیچ عصر و زمانی نیست. چنان­که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام  نیز فرمود: «فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أنْ یَکُونُوا رَأوْهُ...»،[2] خطاب الهی فعلیت دارد و انسان­ها در هر عصری، احساس می کنند که خداوند هم­اکنون آنها را مورد خطاب قرار داده و با آنان سخن می­ گوید. شاهد این سخن را باید در کلمات معصومین  جستجو نمود، همچنان­که در کلامی به نقل از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام  این گونه می­ خوانیم: «اگر خطابِ «قُولُوا آمَنَّا» را خواندید یا شنیدید، فوراً‌ بگویید: «آمَنَّا»، و اگر دستوری مانند سجده را خواندید مناسب است که به سجده بروید».[3] و نیز؛ در بیانی از حضرت امام صادق علیه السلام  چنین آمده است: «با قرائت «یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، لبّیک بگوئید».[4]



[1]. فیض کاشانى، ملا محسن(1418هـ ق)ج‏1، ص68؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر(1418هـ ق)ج‏1، ص108؛ اندلسى، ابوحیان محمد بن یوسف(1420هـ ق)ج‏1، ص648.

[2]. کلینى، محمد بن یعقوب‏(1407هـ ق)ج‏8، ص387؛ شریف الرضی، محمد بن حسین(1414هـ ق)ص204؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1404هـ ق)ج‏26، ص590.

[3]. فیض کاشانی، ملا محسن(1415هـ ق)ج‏1، ص193؛ گنابادى، سلطان محمد(1408هـ ق)ج‏1، ص148؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1403هـ ق)ج‏89، ص217.

[4]. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن(1407هـ ق)ج‏2، ص124؛ ابن بابویه، محمد بن على‏(1403هـ ق)ج‏2، ص183؛ ابن بابویه، محمد بن على‏(1376هـ ش)النص، ص179.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۰
سعید شریف دینی

«ءَامَنَّا بِاللَّهِ»؛ سؤال: به چه جهت در این آیه ایمان به خدا، بر همه­ ی چیز مقدم شده است؟

جواب: دلیل این مسئله به دو نکته باز می­گردد:

1. چون ایمان به خدا از اولین واجبات است، و نیز معرفت به خدای تعالی پایه­ ی معرفت پیغمبران الهى و شرایع آسمانى است.[1]

2. چون ایمان به خدا، یک مسئله ­ی فطری است و از سوی هیچ پیامبری و فرستاده­ای نیاز به اقامه­ ی برهان ندارد.[2]

بنابراین، بنابر وجه اول تقدم مزبور «تشریعی» است. و بنابر وجه دوم این تقدم، «ذاتی و طبعی» خواهد بود. و لکن؛ به نظر می­رسد وجه دوم کافی نباشد. زیرا ایمان به انبیاء و امامت هم فطری است، چنان­که در علم کلام علت نیازمندی به انبیاء را فطری بودن آن می­داند. بنابراین، دلیل فوق باید تصحیح شود؛ بدین صورت که بگوییم: فطری بودن ایمان به خداوند بر فطری بودن ایمان به انبیاء مقدم است، وجه تقدمش هم این است که معرفت انبیاء و ائمه  فرع بر معرفت توحیدی است. به جهت آن که معرفت خدای تعالی همواره به عنوان یک اصلی مطرح می­شود که معرفت انبیاء و ائمه در طول آن قرار دارد. پس اگر در این آیه یا در هر جای دیگری مسئله­ ی ایمان به خدا بر هر مسئله­ ی دیگری مقدم شود، امری کاملاً طبیعی است.



[1]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص404؛ آلوسى، سید محمود(1415هـ ق)ج‏1، ص392؛ کاشانى، ملا فتح الله (1423هـ ق)ج‏1، ص247.

[2]. طباطبایى، سید محمد حسین‏(1417هـ ق)ج‏1، ص311.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۵
سعید شریف دینی

«وَ مَا کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛ نفی مسئله ­ی شرک از حضرت ابراهیم علیه السلام  نشان دهنده ی  منشاء اختلاف ادیان است. چنان­که این پدیده­ ی شوم در کیش یهودیان و نصرانیان به چشم می­ خورد، مسئله­ ی شرک، ریشه در متابعت از هوس­های شیطانی و خلاصه هواپرستی دارد؛ چرا که یهودیان معتقد بودند: «عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» و نصاری هم می­گفتند: «الْمَسیحُ ابْنُ اللَّه‏»«توبه/30».[1]



[1]. مرحوم طبرسی بخشی از تناقضات مذهب مشرکانه­ی یهود و نصاری را برشمرده است. (برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج1، ص403).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۲
سعید شریف دینی

«وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُواْ یَعْمَلُونَ»؛ خدای تعالی در این بخش از آیه­ ی شریفه می­ فرماید: شما در مقابل اعمال و عقاید و افکار خودتان بازخواست می­شوید.

سؤال: یکی از احکام فقهی دین مقدس اسلام، مسئله­ ی حج نیابتی است. همچنین؛ روزه­ ی استیجاری و نماز قضا به نیابت از اموات، یکی دیگر از احکام شرعی و فقهی دین مطهر اسلام به حساب می­آید؛ این سخن در حالی است که آیه­ی فوق، دلالت بر نفی صحت نیابت می­کند. زیرا عمل و جزای آن، متعلق به خود عامل بوده، به حال دیگری سودی نداشته و قابل انتقال به غیر هم نخواهد بود؛ و لهذا؛ بر اساس آنچه مذکور افتاد، این قبیل از احکام شریعت مطهره­ی اسلام با آیه­ی فوق چگونه توجیه­بردار است؟

جواب: ادلّه­ ی نیابتی- أعم از حج نیابتی، نماز و روزه­ی نیابتی و مسائلی از این قبیل- خاص هستند. یعنی مربوط به اعمالی است که به صورت مباشری و یا به صورت تسبیبی انجام می­شود؛ عمل تسبیبی یعنی شخصی نایب شود تا عملی که بر عهده­ ی دیگران بوده را انجام دهد به بیان دیگر؛ کار را به قصد او انجام می­دهد. در حالی که این آیه مربوط به اعمالی است که تنها باید آن را به صورت مباشری انجام داد؛ یعنی آن دسته از اعمالی که نیابت­بردار نیستند. از این­رو موضوع آیه­ ی فوق با موضوع ادله­ ی نیابت کاملاً ‌متفاوت است.[1]



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک‌: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۷، ص۱۸۶ و ۱۸۷.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۹
سعید شریف دینی

«وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»؛ در حرف «واو»، دو احتمال وجود دارد:[1]

الف) «واو» حالیه باشد؛ که جمله­ی بعد از آن نیز حالیه خواهد بود.

ب) «واو» استینافیه و از قبیل «فَلا تَمُوتُنَّ إلا وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ»- در آیه­ی پیشین- است.

عنصر اصلی توصیه­ی انبیاء به فرزندان خود، «اسلام» بود. چنان­که در آیه­ ی ۱۹ از سوره­ ی آل عمران می ­فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام». به همین جهت آیه­ ی شریفه در صدد ارائه­ ی یک پیام مهم است، و آن این که؛ مهمترین سیره­ ی اولیاء الهی به هنگام مرگ، توصیه به دین­داری و تسلیم شدن در برابر ذات حق تعالی بوده است، چنان­که حضرت یعقوب علیه السلام  نیز در لحظات پایانی عمر از فرزندان خویش بر این نکته تأکید و از آنان اعتراف گرفت.

در وصیت پیامبر مکرم اسلام صل الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام  در آخرین لحظات عمر شریفش چنین آمده است: «إعْمَلْ بِفَرَائِضِ اللَّهِ تَکُنْ مِنْ أتْقَى النَّاسِ وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللَّهِ تَکُنْ مِنْ أغْنَى النَّاسِ وَ کُفَّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ تَکُنْ أوْرَعَ النَّاسِ وَ أحْسِنْ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَکَ تَکُنْ مُؤْمِناً وَ أحْسِنْ مُصَاحَبَةَ مَنْ صَاحَبَکَ تَکُنْ مُسْلِما».[2]

همچنین؛ در بیان شریفی از حضرت رسول صل الله علیه و آله چنین آمده است: «مَنْ لَمْ یُحْسِنْ وَصِیَّتَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ کَانَ نَقْصاً فِی مُرُوءَتِهِ وَ عَقْلِهِ».[3]

و نیز؛ در حدیث دیگری از حضرت امام باقر علیه السلام  چنین آمده است: «سألته عن تفسیر هذه الآیة من قول الله: إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً، قال جرت فی القائم علیه السلام »؛[4] این آیه درحق امام علیه السلام  جاری است. مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه می­ نویسد: مقصود حضرت این است که هر قائمی از ائمه در هنگام وفات، به قائم بعد از خود و به همه­ ی فرزندانش به توحیدِ ناب و نشر توصیه و سفارش اسلام می کند.

به نظر ما؛ مقصود امام علیه السلام این است که هر امامی به امام بعد از خود درباره­ ی تولد و قیام منجی عالم بشریت حضرت مهدی علیه السلام  توصیه و پیروان خود را نسبت به این امر مهم، تسلیم می­ نمود. به همان شکل که سایر انبیاء عظام به فرزندان خویش اسلام را توصیه می­کردند.



[1]. ر.ک: محی الدین، درویش(1415هـ ق)ج‏1، ص556؛ همچنین، ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص400؛ و نیز، ر.ک: طوسى، محمد بن حسن(قرن14ق)ج‏1، ص476.

[2]. مفید، محمد بن محمد(1414هـ ق)ص350؛ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن(1414هـ ق)النص، ص120.

[3]. کلینى، محمد بن یعقوب‏(1407هـ ق)ج‏7، ص2؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏(1409هـ ق)ج‏19، ص260؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏(1404هـ ق)ج‏23، ص5.

[4]. عیاشی، محمد بن مسعود(1380هـ ق)ج‏1، ص61؛ بحرانى، هاشم بن سلیمان‏(1416هـ ق)ج‏1، ص336.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۶
سعید شریف دینی