بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی
سه شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۵۷ ب.ظ

بیانِ آراء مطروحه پیرامون واژه ­ی «خَیرٍ» در آیه 110 سوره ی بقره

«وَ ما تُقَدِّمُوا لِأنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّه‏»؛ سؤال: مقصود از «خَیرٍ» در این بخش از آیه چیست؟

جواب: در این ارتباط اقوالی مطرح شده است که بیان پاره­ای از آنها پرداخته می­شود:

الف) علامه­ ی جوادی می ­فرماید: مراد از «خیر» در آیه­ ی مورد بحث، همان تجسّم عمل است.[1]

به نظر ما؛ با این که سخن مزبور از استحکام بالایی برخوردار است و لکن این سخن که «خیر» را به تجسّم عمل اختصاص بدهیم، با روح برخی از آیات و روایات در تخالف خواهد بود. به عنوان نمونه؛ آیه ­ی 57 از سوره­ ی یوسف، أجر أخروی را «خیر» دانسته و این­گونه معرفی می­کند: «وَ لاجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُون».

ب) برخی دیگر از مفسران معتقدند: مقصود از «خَیرٍ»، «ثواب» است؛ «أی؛ تَجِدُوا ثَوابَهُ».[2] لازم به ذکر است علامه جوادی این رأی را به فخر رازی نیز منتسب می­کند.[3]

به نظر ما؛ این نظر با آیه­ ی 30 از سوره­ ی آل ­عمران در تخالف است؛ چنان­که فرمود: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أمَداً بَعیداً»، زیرا این آیه دلالت دارد بر این که فرد، عین عمل را می‌یابد. عینیت به معنای این است که در قیامت عمل هر کس به صورت­های گوناگون ظاهر می‌شود به طوری که انسان می‌فهمد این چیزی که مشاهده می‌کند عین کار اوست منتها آن را در قالب صورت­های بهشتی- همچون؛ نهر شیر یا عسل و قصرها- می‌بیند. چنان­که فرمود: «مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أنْهارٌ مِّن مَّاءٍ غَیْرِ ءَاسِنٍ وَ أنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَ أنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی وَ لَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فىِ النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أمْعَاءَهُ»«محمد/15».

پس مقصود از عینِ عمل، عینیت مادی نیست بلکه این مسئله همانند غذای سالمی است که آن را می‌خورید. و در عرف نیز، به رشد و نموی که از خوردن غذای سالم برای بدن ایجاد می‌شود می­گویند: این رشد و نمو عین همان غذای سالم است.

ج) عده­ای دیگر از مفسران معتقدند: مقصود از «خیر»، «مال» است، یعنی صدقه­ای که با رغبت در راه خدا داده می شود.[4]

د) به نظر می­رسد؛ قرآن کریم در صدد اشاره به این مطلب باشد که اطاعت از دستورات خداوند، بی­هدف نیست، یعنی نظیر اطاعت عبد از مولی و رعیت از کارفرما نیست. بلکه انسان­ها در آن­جا مراتب، مقامات و درجات خودشان را می‌بینید. زیرا، کلمه­ی «خیر» اسم تفضیل نیست، بلکه نوعی وصف است- مثل شیخ- به معنای مطلوب، یعنی مطلوب، اصل اعمال و پیامد زیبای آن را خواهید دید. سرنوشت و نهایت کار شما بی­ هدفی نیست بلکه زندگی یک مسلمان قطعاً دارای غایت و هدف است و شما این هدف و مقصود را در آن­جا خواهید دید. برخلاف فردِ کافر که هم­اکنون به بی­هدف بودنِ عملش واقف است. بنابراین، درک هدف والای زندگانیِ موقتِ دنیوی و پی بردن به پوچی زندگی کافر، بزرگترین خیری است که مؤمن از هم­اکنون به آن رسیده است در حالی که کافر درک فوق را ندارد.



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۱۷۶-۱۷۴.

[2]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص355؛ میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج‏10، ص271؛ نووى جاوى، محمد بن عمر(1417هـ ق)ج‏1، ص۳۹.

[3]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۱۷۵ (پاورقی).

[4]. بغدادى، علاء الدین على(1415هـ ق)ج‏1، ص71؛ بغوى، حسین بن مسعود(1420هـ ق)ج‏1، ص155.



نوشته شده توسط سعید شریف دینی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بر آستان حضرت دوست

مطالب علمی و مذهبی

«وَ ما تُقَدِّمُوا لِأنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّه‏»؛ سؤال: مقصود از «خَیرٍ» در این بخش از آیه چیست؟

جواب: در این ارتباط اقوالی مطرح شده است که بیان پاره­ای از آنها پرداخته می­شود:

الف) علامه­ ی جوادی می ­فرماید: مراد از «خیر» در آیه­ ی مورد بحث، همان تجسّم عمل است.[1]

به نظر ما؛ با این که سخن مزبور از استحکام بالایی برخوردار است و لکن این سخن که «خیر» را به تجسّم عمل اختصاص بدهیم، با روح برخی از آیات و روایات در تخالف خواهد بود. به عنوان نمونه؛ آیه ­ی 57 از سوره­ ی یوسف، أجر أخروی را «خیر» دانسته و این­گونه معرفی می­کند: «وَ لاجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُون».

ب) برخی دیگر از مفسران معتقدند: مقصود از «خَیرٍ»، «ثواب» است؛ «أی؛ تَجِدُوا ثَوابَهُ».[2] لازم به ذکر است علامه جوادی این رأی را به فخر رازی نیز منتسب می­کند.[3]

به نظر ما؛ این نظر با آیه­ ی 30 از سوره­ ی آل ­عمران در تخالف است؛ چنان­که فرمود: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أمَداً بَعیداً»، زیرا این آیه دلالت دارد بر این که فرد، عین عمل را می‌یابد. عینیت به معنای این است که در قیامت عمل هر کس به صورت­های گوناگون ظاهر می‌شود به طوری که انسان می‌فهمد این چیزی که مشاهده می‌کند عین کار اوست منتها آن را در قالب صورت­های بهشتی- همچون؛ نهر شیر یا عسل و قصرها- می‌بیند. چنان­که فرمود: «مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أنْهارٌ مِّن مَّاءٍ غَیْرِ ءَاسِنٍ وَ أنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَ أنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی وَ لَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فىِ النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أمْعَاءَهُ»«محمد/15».

پس مقصود از عینِ عمل، عینیت مادی نیست بلکه این مسئله همانند غذای سالمی است که آن را می‌خورید. و در عرف نیز، به رشد و نموی که از خوردن غذای سالم برای بدن ایجاد می‌شود می­گویند: این رشد و نمو عین همان غذای سالم است.

ج) عده­ای دیگر از مفسران معتقدند: مقصود از «خیر»، «مال» است، یعنی صدقه­ای که با رغبت در راه خدا داده می شود.[4]

د) به نظر می­رسد؛ قرآن کریم در صدد اشاره به این مطلب باشد که اطاعت از دستورات خداوند، بی­هدف نیست، یعنی نظیر اطاعت عبد از مولی و رعیت از کارفرما نیست. بلکه انسان­ها در آن­جا مراتب، مقامات و درجات خودشان را می‌بینید. زیرا، کلمه­ی «خیر» اسم تفضیل نیست، بلکه نوعی وصف است- مثل شیخ- به معنای مطلوب، یعنی مطلوب، اصل اعمال و پیامد زیبای آن را خواهید دید. سرنوشت و نهایت کار شما بی­ هدفی نیست بلکه زندگی یک مسلمان قطعاً دارای غایت و هدف است و شما این هدف و مقصود را در آن­جا خواهید دید. برخلاف فردِ کافر که هم­اکنون به بی­هدف بودنِ عملش واقف است. بنابراین، درک هدف والای زندگانیِ موقتِ دنیوی و پی بردن به پوچی زندگی کافر، بزرگترین خیری است که مؤمن از هم­اکنون به آن رسیده است در حالی که کافر درک فوق را ندارد.



[1]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۱۷۶-۱۷۴.

[2]. طبرسى، فضل بن حسن‏(1372هـ ش)ج‏1، ص355؛ میبدى، رشید الدین احمد(1371هـ ش)ج‏10، ص271؛ نووى جاوى، محمد بن عمر(1417هـ ق)ج‏1، ص۳۹.

[3]. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج6، ص۱۷۵ (پاورقی).

[4]. بغدادى، علاء الدین على(1415هـ ق)ج‏1، ص71؛ بغوى، حسین بن مسعود(1420هـ ق)ج‏1، ص155.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۰۳
سعید شریف دینی

نظرات  (۱)

۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۴۵ سیّد محمّد جعاوله
احسنت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی