اقسامِ «طمع» در قرآن کریم در آیه ی 75 سوره ی بقره
«أ فَتَطْمَعُونَ»؛ با عنایت به آیات شریفه ی قرآن کریم- و از جمله آیه ی شریفه ی مورد بحث- طمع به سه بخش تقسیم میشود:[1]
الف) «طمع نسبت به شئ محبوب»؛ اگر چیزی نزد خدای تعالی محبوب باشد خداوند طمع داشتن نسبت به آن را ترغیب می کند. چنانکه فرمود: «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»«اعراف/56»، و فرمود: «وَ الَّذِی أطْمَعُ أن یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ»«شعراء/82».
ب) «طمع نسبت به شئ مبغوض»؛ اگر چیزی در نزد حق تعالی مبغوض باشد، خداوند نیز طمعِ داشتن نسبت به آن را منع میکند. چنانکه فرمود: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»«احزاب/32».
ج) «طمعِ بیاثر و بیفایده»؛ که تنها ارشاد به بیاثر بودنِ آن است نه ناظر به حرمت آن- تا متعلقِ نهیِ مولوی باشد- چنانکه فرمود: «أ فَتَطْمَعُونَ أنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ»«آیهی مورد بحث».
بنابراین، آیه ی شریفه ی مورد بحث میفرماید: طمعِ شما مؤمنان نسبت به ایمان آوردن یهودیانِ مدینه، طمعی بی اثری و بیفایده است، زیرا ایمان و هدایت منوط به دو چیز است: یکی، قلبِ بیدار و دیگری، گوش شنوا؛ و این دو، چیزی است که یهود فاقد آن بود. دلیلِ سخن مزبور هم آیه ی ۳۷ از سورهی قاف است که فرمود: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أوْ ألْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ»«ق/37». بنابراین، هر کسی که دل بیدار و گوش شنوا ندارد امید به هدایت و ایمانش نداشته باشید چه این که آیات الهی در او اثری نخواهد داشت.